خبرگزاری فارس: یک عضو حزب حاکم مصر که در جریان اعتراضهای مردمی اخیر این کشور خواستار مقابله با معترضان با شلیک گلوله به آنان شده بود، برای حفظ آبروی حزب رئیس جمهوری این کشور، به همراه حزب خود از مردم مصر عذرخواهی کرد.
به گزارش فارس به نقل از روزنامه فرامنطقهای القدس العربی، "نشأت القصاص " در بیانیهای از مردم مصر به دلیل سخنان خود درباره مقابله دولت این کشور با مردم معترض در روزهای اخیر عذرخواهی کرد.
نشأت القصاص در نامهای مکتوب، که آن را "فتحی سرور " رئیس پارلمان مصر قرائت کرد، این اشتباه خود را بر خلاف منظور اصلی خود و نوعی اشتباه لفظی اعلام و عذرخواهی کرد.
القصاص که عضوی از حزب ملی دموکرات، حزب حاکم در این کشور است، در روز 18 آوریل، به همراه دو نفر دیگر از نمایندگان پارلمان مصر از وزارت کشور خواسته بودند تا نیروهای امنیتی مصر به تظاهراتکنندگانی که شعار اصلاح دموکراتیک سر میدهند، تیراندازی کنند.
به گزارش القدس العربی، حزب ملی دموکرات نیز با این نماینده پارلمان مصر همراه شد و به دلیل چنین درخواستی از مردم مصر رسما عذرخواهی کردند.
القصاص به روزنامه فرامنطقهای الشرق الاوسط نیر اعلام کرد: من از اینکه با این سخنان حزب خود را در دردسر انداختم متاسفم. نمیدانم چرا همه برآشفته شدند. من چنین منظوری نداشتم.
پس از طرح چنین درخواستی بود که جنبش 6 آوریل مصر با صدور بیانیهای اعلام کرد که درخواست نمایندگان حزب ملی، تشویق به قتل و حذف فیزیکی است و حزب حاکم را در ردیف رژیمهای خونخوار تاریخ قرار میدهد و این درخواستها تنها بیان دیدگاه سیاسی نیست بلکه تشویق به قتل است و نباید در برابر آن سکوت کرد.
همچنین پس از طرح چنین درخواستی سازمان عفو بینالملل این درخواست را بشدت محکوم و اعلام کرد: چنین سخنان اهانتآمیزی، تحریک آشکار به استفاده از اقدامات افراطی علیه تظاهراتکنندگان است که باید هرچه سریعتر جلوی آن گرفته شود.
فارس
خبرگزاری فارس: رهبر جریان صدر در عراق تأکید کرد که مقاومت تنها گزینه راهبردی این جریان تا پایان اشغالگری آمریکا در عراق و آزادی کامل خاک این کشور است.
به گزارش فارس به نقل از شبکه خبری "شام پرس "، "مقتدا صدر " در اظهاراتی اعلام کرد که مقاومت ما در برابر اشغالگری آمریکا مقاومت نظامی و مردمی است که نمونه آنرا در راهپیمائی میلیونی نهم آوریل که هر ساله علیه اشغالگری آمریکا برگزار میشود، شاهد بودیم.
وی گفت: مقاومت سیاسی ما نیز شرکت در انتخابات و رساندن صدایمان به پارلمان عراق برای خدمترسانی به مردم عراق، استقلال و آزادی این کشور و برقراری امنیت در آن است.
صدر در ادامه تأکید کرد که برای تفکیک گزینه مقاومت نظامی از مقاومت سیاسی تلاش کرده است تا هیچ یک از این گزینهها به دیگری آسیب نزند اما هماهنگی بین اینها ضروری است زیرا مقاومت نظامی بنا به شرط پرهیز از ضربه زدن به اموال ملت عراق و دور بودن مقاومت از شهرهای عراق پابرجاست.
وی همچنین خواستار تشکیل دولت عراق بر اساس شراکت تأمینکننده منافع ملت عراق و دوری از سیاست اشغالگری و چارچوبهای طائفهای و حزبی شد.
فارس
لرستان شناسی:
دژ شاپور خواست :
شاپور دوم ساسانی این دژ را بنا نهاد و مقر حکومت اتابکان لر ـ عامه مردم لرستان به آن قلعه دوازده برجی می گویند این دژ را امروزه قلب لرستان می دانند .
قلعه فلک الافلاک که در مرکز خرم آباد روی تپه ای قدیمی به همین نام بنا شده، در میان دیگر آثار باستانی شهر از شکوه و صلابت بیشتری برخوردار است و در واقع مظهر فرهنگ و تاریخ منطقه لرستان به شمار می رود.
فلک الافلاک از شرق و جنوب غربی به رودخانه خرم آباد، از غرب به خیابان و محله دروازه برجی و از سمت شمال به خیابان فلک الافلاک محدود می شود. محوطه باستانی قلعه در حدود 120هزار مترمربع وسعت دارد و ارتفاع تپه با احتساب ارتفاع دیوارهای بنا، از سطح خیابان های مجاور حدود 40متر است. محدوده داخلی قلعه نیز در حال حاضر 5300مترمربع است.
فلک الافلاک ، هشت برج و دو صحن دارد و فضای داخلی آن به چهار تالار نسبتاً بزرگ پیرامون دو حیاط و تعدادی تالار و اتاق تقسیم شده است. زیرقلعه، چشمه آب بزرگی جاری است که به چشمه گلسان شهرت دارد و از دامنه شمالی تپه باستانی سرچشمه می گیرد. درب ورودی بنا درسمت شمال و در بدنه برج شمال غربی تعبیه شده و راهروی ورودی حیاط دوم در گوشه جنوب شرقی حیاط اول از زیر یک طاق نمای رفیع می گذرد. طاق نمای دیگری معاذی این طاق نمادر گوشه شمال شرقی حیاط اول برپاست و چاه آب قلعه در محوطه پشت این طاق نما حفرشده است. این چاه، 40متر عمق دارد و بخش بزرگی از بدنه آن با برش صخره ها به چشمه گلسان راه یافته است. در گذشته آب موردنیاز دژ فلک الافلاک از این چاه تأمین می شد که اکنون نیز قابل بهره برداری است.
از این قلعه در منابع تاریخی مکتوب با نامهای متفاوت «دژ شاپور خواست»، «سابرخاست»، «دزبر»، «قلعه خرماباد» و سرانجام «قلعه فلک الافلاک» یادشده است. نامگذاری اخیر از دوره قاجاریه روی این بنا مانده و می توان گفت مناسب ترین نامگذاری قلعه است.
بنای نخستین فلک الافلاک ظاهراً مربوط به دوره ساسانی است؛ هرچند که برخی منابع، ساخت آن را به ز مان «شجاع الدین خورشید» سرسلسله اتابکان لر در قرن چهارم هجری نسبت می دهند. گفته مردم منطقه و مدارک تحقیقی، بر وجود بارویی دولایه و خشتی با دروازه برج پیرامون بنای کنونی دلالت دارد. این باروی گرداگرد بنا بیشتر به سمت غرب گسترش داشته و از بقایای برج های دوازدگانه آن، آثار دو برج در شمال غرب و جنوب شرق محوطه، اطراف قلعه قابل مشاهده است. در ساخت قلعه از مصالحی چون خشت، آجر، سنگ و ملات استفاده شده است.
قلعه فلک الافلاک، پایداری و ماندگاری خود را در دوره های مختلف تاریخی، مرهون موقعیت ممتاز سوق الجیشی تپه فلک الافلاک در گلوگاه دره خرم آباد است. از این رو بنای قلعه، آثار و نشانه های زیادی از تحولات معماری دوره های گوناگون را با خود به همراه دارد. همچنین در بنای فلک الافلاک به راههای عبور و مرور شمال به جنوب و شرق به غرب توجه شده است در دوره های تابستانی به نوعی مرکز ثقل مسیرهای دسترسی غرب کشور به شمار می آمده است.
قلعه فلک الافلاک پس از ثبت در فهرست آثار ملی کشور، موزه فلک الافلاک نام گرفته و شامل بخش های مردم شناسی، هنرهای سنتی و باستانی شناسی می شود. در تالار موزه مردم شناسی، عکس ها و ماکت های کوچک و بزرگ متعددی از شیوه ها و رسوم گوناگون زندگی مردان وزنان عشایر و روستایی در منطقه لرستان به نمایش گذاشته شده است. یکی از دیدنی های موزه مردم شناسیی سنگ قبرهای اهالی منطقه است که با دیگر نواحی ایران تفاوت بنیادی دارند. در این نواحی رسم بوده که بالای قبر، سنگی عمودی کار گذاشته و روی آن صحنه هایی از زندگی فردمتوفی را حجاری می کرده اند. به عنوان مثال اگر متوفی شکارچی بوده، روی سنگ قبر عمودی وی تصاویری از اسلحه، شکار و… حک می کردند.
بخش قابل توجه دیگر موزه فلک الافلاک، تالار باستان شناسی است. در این قسمت، تعداد زیادی اشیای ارزشمند مفرغی، سفالی و سنگی متعلق به هزاره های پیش از میلاد به نمایش گذاشته شده است. این آثار طی سالهای اخیر از قاچاقچیان و حفاران غیرمجاز ضبط شده یا در پی حفاری و کاوش گروههای باستان شناسی به دست آمده و مجموع آنها بیانگر قدمت، دیرینگی و پیشرفت تمدن کهن منطقه لرستان است.
ویژگی های تاریخی ومعماری قلعه فلک الافلاک آن را در میان یادگارهای تاریخی غرب کشور متمایز ساخته و به آن شکوه و جذابیت خاصی بخشیده است. همچنین آن حوزه جغرافیایی بخش زیادی از حیثیت و اعتبار معنوی و تاریخی خود را مدیون وجود فلک الافلاک است. هرچند این دژ تاریخی در طول تاریخ تحولات بسیاری را به چشم دیده و در برابر آسیب ها پایداری کرده ولی در چند دهه اخیر مسائل و مشکلات فراوانی برآن عارض گردیده است. از جمله آنها می توان به حضور نهادهای غیرمسؤول در حریم قلعه اشاره کرد که در مقوله مدیریت قلعه و جذب گردشگران موجب چالش های اساسی را به وجود آورده و لطمات جبران ناپذیری بدان وارد کرده است. با این حال در یکی دوسال گذشته با یک اجماع کلی تصمیم گرفته شده که با رفع مشکلات حاشیه ای، شکوه و جلال گذشته فلک الافلاک بازیابی شود؛ به گونه ای که اعتبار فرهنگی منطقه تجدید گردد.
نقش قوم لر در سقوط عباسیان :
آنچه میخوانید قسمتی از ترجمه(زندگینامه) سلیمانشاه حاکم کردستان است ، که به قلم علامه محمد قزوینی به کتاب «تاریخ جهانگشای جوینی» افزوده شده است. در این متن از اختلافات میان سلیمانشاه و اتابکان لر – آل خورشید- صحبت به میان آمده است. قدرتنمایی اتابک لر و جنگهای مداوم وی با همسایه شمالی ، خلیفه را به جانبداری از سلیمانشاه کشاند، خلیل بدر بعد از سالها لشکرکشی و تصرفات متعدد در قلمرو سلیمانشاه در برابر سپاه مشترک خلیفه و سلیمانشاه شکست خورد و کشته شد و این نقطه عطفی بود در کینه ورزی لرها و عباسیان که از همان اغاز حکومت آل خورشید وجود داشت.
همین اختلاف موجب همکاری و همراهی کامل لرها – کوچک - با هلاکو شد تا آنجا که هلاکو به در خواست اتابک لر که یکی از تقاضاهایش از خلیفه – در عوض دست کشیدن از لشکرکشی به بغداد - تسلیم همین سلیمانشاه بود که حالا یکی از سه شخصیت اول کشور اسلامی شده بود و لرها در اندیشه انتقام از او و بازپس گیری قلمرو خود بودند. به بغداد لشکرکشی کرد .
متن زیر را قزوینی از منابع دست اول گرد آورده وتنظیم کرده است، البته خالی از اشکال نیست و نکات متعددی از آن نیاز به بحث و دقت دارد، که در حوصله یک مطلب اینترنتی نمی گنجد، و انشاء الله در فرصتی دیگر به این مهم پرداخته میشود.
«خواهری از آن سلیمانشاه موسوم به ملکه خاتون در حباله نکاح عزالدین گرشاسف بن نورالدین محمد ابن ابی بکر بن محمد ابن خورشید از ملوک لر کوچک بود و عزالدین گرشاسف را از وی سه پسر بود: شجاع الدین خورشید و سیف الدین رستم و نورالدین محمد ، پس از چندی سلطنت عزالدین مذکور ، یکی از بنی اعمام او ، موسوم به حسام الدین خلیل ابن بدر بن شجاع الدین خورشید ابن ابی بکر بن محمد خورشید ، که از هواخواهان دولت مغول بود بر او خروج نموده ملک را به تغلب از دست وی بیرون برد و پس از یکسال خود او را نیز به غدر بکشت ، زوجه عزالدین گرشاسف ملکه خاتون سابق الذکر پس از قتل شوهر سه پسر خود را که هنوز در سن طفولیت بودند و اسامی ایشان در فوق مذکور شد پنهان به نزد برادر خود سلیمانشاه صاحب الترجمه فرستاد و بدین سبب میانه حسام الدین خلیل بن بدر و سلیمانشاه خصومت قایم شد تا بمرتبه که در یکماه سی و یکبار با یکدیگر جنگ کردند و عاقبت انهزام بر سلیمانشاه افتاد و قلعه بهار و بعضی از ولایت کردستان بتصرف لران درآمد، بعد از مدتی باز سلیمانشاه لشکری عظیم فراهم کرد و در موضعی موسوم به دهلیز با حسام الدین خلیل مصاف داده او را بشکست و بازگشت ، حسام الدین خلیل به انتقام از عقب او برفت و برادر سلیمانشاه عمر بیک را با جمعی اقربا بکشت و در میان شان محاربت رفت ، تا بعد از چند سال سلیمانشاه بمدد دارالخلافه با شصت هزار مرد بجنگ او آمد، حسام الدین خلیل با سه هزار سوار و نه هزار پیاده از اتباع خود و از مغول در صحرای شاپور خواست با سلیمانشاه محاربه نمود ، در اول شکست بر سلیمانشاه افتاد اما از پای نجنبید و پای بیا فشرد تا لشکر معاودت کردند و بمحاربه باز ایستادند حسام الدین خلیل بطلاق سوگند خورده بود که از آن جنگ روی نگرداند یا مظفر ویا کشته شود عاقبت شکست بر حسام الدین خلیل افتاد قریب هزار و ششصد نفر از لشکر وی از مسلمان و مغول کشته شدندو حسام الدین خلیل را بگرفتند و سرش را پیش سلیمانشاه بردند و جثه اش را بسوختند سلیمانشاه گفت اگر او را زنده پیش من آوردندی او را بجان امان دادمی هما نا چنین میبایست و این رباعی انشا کرد:
بیچاره خلیل بدر حیران گشته
تخم هوس بهار در جان کشته
دیو هوسش ملک سلیمان میجست
شد در کف دیوان سلیمان کشته
تاریخ وقوع این محاربه اخیر بتصریح ابن ابی الخدید 2:370 که خود معاصر این و قایع بوده و نیز بروایت صاحب الحوادث الجامعه ص 268 در سنه 643 بوده است ، و بروایت تاریخ گزیده 553 و شرفنامه بدلیسی 1:40 و جهان آرای قاضی احمد غفاری نسخه لندن ورق 138در سنه 640
با وجود آنکه موطن اصلی سلیمانشاه صاحب ترجمه چنانکه سابقا بوضوح پیوست در حدود کردستان بوده معلوم نیست بعدها در نتیجه چه وقایعی و در چه تاریخی به دربار خلفاء اتصال یافته و اقامتگاه خود را در بغداد گزیده بوده است، همین قدر میبینیم که تقریبا در مدت بیست ساله اخیر عمر او الی مقتل او در واقعه هایله بغداد نام او در عموم کتب تواریخ دائما در ردیف اعاظم امراء بغداد برده میشود، و بالاخره در اواخر عهد مستعصم پس از وفات اقبال شرابی و دواتدار کبیر چنانکه سابق نیز بدان اشاره شد صاحب ترجمه یکی از بزرگترین ارکان دولت و با مجاهد الدین ایبک معروف به دواتدار صغیر و موید الدین محمد بن العلقمی وزیر سه شخص اول مملکت محسوب میشدند .
و بهمین مناسبت بوده که هلاکو پس از تصمیم قطعی بسخیر بغداد از جمله مطالبی که از همان ابتداء امر دائما در جمیع مذاکرات و مراسلات خود با مستعصم که بتوسط ارسال رسل و تردد سفرا انجام میگرفته بجد تمام از او تقاضا می نموده یکی فرستان همین سه نفر مزبور یعنی سلیماشاه و دواتدار کوچک و وزیربوده از بغداد بهحضور او، و خلیفه هر بار از قبول این تقاضا سر باز میزد و به انواع معاذیر متمسک میشد، تا آنکه بالاخره در هنگام اشتداد محاصره بغداد و ظهور امارات غلبه مغول و خروج وزیر با جمعی دیگر از اعیان هلاکو پادشاه مزبور سه نفر از ارکان دولت خلیفه را که واسطه ابلاغ مذاکرات در بین بوده اند یعنی ابن الجوزی و ابن درنوس و فخرالدین صاحب دیوان را بطلب سلیمانشاه و دواتدار کوچک بشهر فرستاد و جهت تسکین خاطر و استظهار ایشان را یرلیغ و پاییزه داد، ایشان خواهی نخواهی در روز پنجشنبه غره صفر سنه 656 ازبغداد برون آمدند و باز هر دو را به شهر فرستاد تا متعلقات و مردم خود را به بهانه اینکه بچریک مصر و شام خواهند رفت بیرون آوردند، و فی الفور بدون فوت وقت در همان روز یعنی روز جمعه دوم صفر آن هر دو امیر مذکور را با جمیع اتباع و متعلقان و لشکر و حشم ایشان بقتل آورد، سلیماشاه را با هفتصد کس از اقارب دست بسته بحضور هلاکو آوردند و سخن پرسیدند هلاکو گفت چون تو اختر شناس و منجم بودی و بر احوال سعود و نحوس ملک واقف چگونه روز بد خود را ندیدی و مخدوم خود را پند ندادی تا از راه صلح بخدمت ما مبادرت نمودی، سلیمانشاه گفت خلیفه مستبد و بی سعادت بود پند نیکخواهان نمیشنید، فرمان شد تا او را با تمامت اتباع و اشیاع شهید کردند، سر سلیمانشاه و دواتدار را بموصل فرستادند بنزد بدرالدین لولو، بدرالدین با سلیمانشاه دوست بود بگریست لکن از بیم جان سر ایشان بر دار کرد .
پس از آنکه حسام الدین خلیل بن بدر پادشاه لر کوچک چنانکه سابق اشاره بدان نمودیم در جنگ با سلیمانشاه در سنه 643 کشته شد پادشاههی لر کوچک با برادرش بدر الدین مسعود بن بدر افتاد و او بحضرت منکوقاآن رفت و عرضه داشت که جهت آنکه بنده هواخواه این دولتخانه ام از دارالخلافه مدد خصم میدادند و بمدد لشکر التماس نمود، او را در خدمت هلاکو بایران فرستادند، بوقت استخلاص بغداد از هلاکو در خواست تا سلیمانشاه را بدو دهند، هلاکو گفت این سخن بزرگست آنرا خدای داند، چون بغداد مسخر شد و سلیمانشاه کشته بدرالدین مسعود درخواست کرد تا خانهای سلیمانشاه بدو دادند و او آن جماعت را به لرستان برد و رعایت کرد تا چون بغداد باز آبادان شد ایشانرا مخیر گردانید که هرکه را هوای بغدا است اجازت است و هرکه را اینجا اقامت میکند او را با اقربای خود نکاح کنم بعضی برفتند و بعضی آنجا بماندند و در نکاح پسران و خویشان او آمدند و ایشانرا فرزندان آمد،» .
یکی از استان های غربی کشور است که از سمت شمال با استان های همدان و مرکزی، از شرق با اصفهان، از جنوب با خوزستان و از غرب با کرمانشاه و ایلام همسایه است. بر اساس تقسیمات کشوری؛ در سال 1381 استان لرستان با مساحت 280640 کیلومتر مربع، دارای 9 شهرستان با نام های الیگودرز، بروجرد، خرم آباد، دلفان، دورود، کوهدشت، ازنا، پل دختر و سلسله می باشد.
نقشه تقسیمات استان لرستان؛ عکس از سازمان نقشه برداری کشور
بنا به عقیده بسیاری از باستان شناسان، لرستان از چهل هزار سال پیش به وسیله اقوامی که به علت نداشتن خط، هویت آنها ناشناخته مانده، سکونت گاه بوده است. در این عهد، انسان پیش از تاریخ، در شکاف ها، غارها یا پناهگاه های سنگی زندگی کرده و از طریق شکار و جمع آوری دانه های وحشی امرار معاش می کرد. به طور کلی بازمانده های فرهنگی جوامع پیش از تاریخ لرستان؛ بیانگر آن است که این جوامع به تدریج مراحل تکامل فرهنگی از جمله دوره پارینه سنگی، میان سنگی، نوسنگی و شهر نشینی را پشت سر گذاشته اند. بدین ترتیب لرستان از نظر باستان شناسی یکی از مراکز مهم است؛ زیرا از جمله معدود سرزمین هایی است که انسان برای اولین بار به اهلی کردن حیوانات و نباتات پرداخته، یا به عبارت دیگر زندگی ده نشینی و کشاورزی را که لازمه پیدایش تمدن است، آغاز کرده است.
لرستان پیش از تاریخ
در هزاره سوم پیش از میلاد، اقوام دشت بین النهرین (بابلیان-سومریان) وارد مرحله تاریخی شدند و بر اثر متونی که درباره تاریخ مملکت خود و همسایگانش باقی گذاشته اند تا اندازه ای به روشن شدن زوایای تاریخ مملکت خود و همسایگان ایران کمک نمودند. در این متون به اقوامی اشاره شده که در شرق بین النهرین یعنی سرزمین ایران ساکن بودند. این اقوام از جنوب به شمال عبارت بودند از: عیلامیان و کاسی ها که در بخشهایی از لرستان سکونت داشته اند. بنابراین این دو قوم قدیمی ترین ساکنین لرستان به شمار می آیند که نام آنها در متون تاریخی ثبت گردیده است.
لرستان در دوره عیلامیان
نخستین قومی که بر لرستان حاکمیت داشته است، عیلامیان بوده اند. آنها از نژاد بومی ایران (آسیانیک) بوده که از چگونگی تشکیل جوامع و ابتدای تاریخ ایشان اطلاع درستی در دست نیست. ولی مسلم آن است که از اوایل هزاره چهارم و پیش از ورود اقوام آریایی به ایران موفق به ایجاد دولتی در بخشهایی از سرزمین ایران شده اند. دولت عیلام شامل خوزستان، لرستان امروزی، پشتکوه و کوه های بختیاری بوده است. بابلی ها این سرزمین را "الام" یا "الامتو" یعنی کوهستان و شاید کشور طلوع خورشید می نامیدند. شهر های عمده آن عبارت بودند از: شوش، اهواز، ماداکتو (سیمره–دره شهر) و خایدالو که در جای خرم آباد امروزی بوده است. بنا به گفته "والترهینتس"؛ شهر خرم آباد در عهد عیلامیان گویا پایتخت سلسله ای بنام سیماشکی بوده است. عیلامی ها در مدت چند هزار سال هویت خود را در برابر اقوامی نیرومند چون سومری ها، آکدی ها، بابلی ها و آشوری ها همچنان حفظ کردند و عاقبت به جهت اختلاف های داخلی و جنگ های خانگی از دشمن خود آشور شکست خوردند (654 ق.م) و از صفحه روزگار به عنوان دولتی مستقل بر افتادند.
لرستان در دوره کاسی ها
قوم دیگری که همزمان و به موازات عیلامی ها بر بخش هایی از لرستان تسلط داشته، کاسیها هستند. در مورد ریشه نژادی این قوم که گویا در مناطق شمالی و غرب لرستان اقامت داشته اند، اختلاف نظر وجود دارد. عده ای از محققان و باستان شناسان آنها را بومیان نخستین لرستان دانسته و تعداد زیادی آنان را شعبه ای از قوم آریایی پنداشته که پیش از دیگر اقوام آریایی ماد و پارس به ایران مهاجرت کردند و پس از مدتی اقامت در کوه های قفقاز و سواحل دریای خزر سر انجام به سلسله جبال زاگرس پناه برده و در کوه های لرستان اقامت گزیده و پس از آمیزش با بومیان محلی، بانی تمدن تازه و درخشان شده اند. به هر حال علی رغم اظهاراتی که درباره ریشه نژادی این قوم بیان شده آنان در زمان خود جزء متمدن ترین ملل بوده اند. کاسی ها چیره دستی فوق العاده ای در ساختن مصنوعات مفرغی به دست آوردند. آنان مهمترین قبایل کوهستانی زاگرس شمرده می شدند و پیشه دامداری داشته و با زبانی که با عیلامی قرابت داشت سخن می گفتند. آنان سوارکارانی دلیر و جنگجو بودند و بارها با همسایگان خود از جمله عیلامی ها و بابلی ها در افتادند. آنها حتی توانستند دولت بابل را سرنگون ساخته و مدت شش قرن بر آن سرزمین حکمرانی نمایند. حکومت کاسی ها بر بابل در نتیجه شکست از عیلامی ها به پایان رسید. آنها پس از شکست از عیلامی ها به سرزمین کوهستانی خود یعنی لرستان بازگشتند.
لرستان در دوران هخامنشیان
کاسی ها در دوران حکومت های ماد و هخامنشی همچنان استقلال و اقتدار خویش را حفظ نموده و شاهان هخامنشی که می خواستند جهت لشگرکشی به سایر نقاط سپاهی را از قلمرو آنها عبور دهند مجبور بودند به روسای این قوم باج بپردازند. اسکندر مقدونی هم در هجوم به ایران چون این طایفه را مطیع نمی دید، با قوایی عظیم آنان را محاصره و پس از چهل روز وادار به تسلیم کرد. ولی پس از مرگ اسکندر دوباره آزادی خود را باز یافتند.
بطور کلی راجع به نفوذ و فرمانروایی مادها و هخامنشیان در لرستان اطلاع زیادی در دست نیست ولی سکه هایی از سلوکیه ها و آثار قلعه ها و قبور و تپه ها و چند معبد مهر پرستی از دوره اشکانیان به جا مانده که شاخص آنها سکه هایی به دست آمده از این آثار است. از آن جمله می توان به غار کوگو (Kogo) و قبور اشکانی در دهکده چمشک (Chameshk) و ستون سر ستون های سنگی از دهستان تشکن (Teshken) واقع در بخش چگنی اشاره نمود.
لرستان در دوره ساسانیان
لرستان در دوره ساسانیان، از لحاظ تقسیمات کشوری جزو سرزمین "پهله" یا "پهلو" محسوب می شد، یعنی سرزمینی که بعدها توسط اعراب، جبال خوانده شد. سرزمین پهله خود به نواحی کوچکتری تقسیم می گردید. چنانکه لرستان و منطقه غربی آن یعنی پشتکوه (ایلام) را به ترتیب "مهرگان کدک" و ماسبذان نامیده می شد. این دو نام تا قرون نخستین اسلامی همچنان به این نواحی اطلاق می شد و با تغییر در اعراب آنها؛ مهر جانقذق و ماسبذان خوانده می شدند. از شهرهای مشهور منطقه مهرگان کدک یا لرستان عهد ساسانی، شهرهای صیمره و شاپور خواست (خرم آباد) را می توان نام برد. شهر صیمره، حاکم نشین منطقه و شاپور خواست که گفته می شود توسط شاپور (اول) بنا نهاده شده بود از شهرهای آباد و پر رونق دوره ساسانی محسوب می گردید. آثار و شواهد گوناگون تاریخی حکایت از آن دارد که لرستان در زمان ساسانیان از عمران و آبادانی بسزایی برخوردار بوده است. شاهان ساسانی توجه خاصی به این ناحیه می کردند به طوری که چند پل عظیم که از شاهکارهای معماری به شمار می آیند، ساختند و بر اثر همین توجه شهرهای آن آباد گردید و زراعت و صنعتش رونق یافت.
در عهد ساسانی لرستان همیشه در دست یک نفر فرماندار بود که از خاندان معروف مهرگان (مهران) و یکی از هفت خانواده ای بود که در تاسیس سلطنت ساسانیان به اردشیر بابکان یاری رساندند. آخرین حاکم ساسانی لرستان همان هرمزان معروف است که مقر حکمرانی او در شهر صیمره قرار داشت. لرستان در سال 21 هجرت پس از فتح نهاوند به تصرف مسلمین در آمد و هرمزان نیز اسیر گشته به نزد عمر در مدینه فرستاده شد.
لرستان پس از اسلام
پیروزی اعراب، تاثیر ژرفی در فرهنگ مردم لرستان و دیگر نواحی نهاد؛ زیرا مردم با پذیرش آیین اسلام بخشی از فرهنگ باستانی نیاکان خود را به فراموشی سپردند. با این حال توانستند نه تنها زبان، بلکه بسیاری از جنبه های فرهنگ کهن را زنده نگهدارند. طی دو قرن و نیم، از نیمه اول قرن یکم تا اواخر قرن سوم هجری، استان های لرستان و ایلام کنونی مستقیما زیر نظر خلفا اداره می شد و خراج آنها به حکام کوفه پرداخت می شد. از قرن سوم هجری به بعد، با روی کار آمدن حکومت های محلی در غرب ایران منجمله دولت شیعی مذهب آل بویه، لرستان تحت تابعیت حکومت مزبور قرار گرفت و از نفوذ خلفا کاسته شد. در فاصله سالهای 348 تا 406 هجری قمری یعنی نزدیک به نیم قرن در درون قلمرو آل بویه، لرستان به تصرف دودمانی از کردان، معروف به "برزیکانی" درآمد که در تاریخ به "آل حسنویه" شهرت یافته اند. موسس این سلسله؛ "حسنویه بن حسین برزیکانی" بود که قسمت عمده کردستان، کرمانشاه و همدان را تحت کنترل داشت. بعد از وی پسرش "بدر" جانشین وی شد. او لرستان را نیز ضمیمه قلمرو خود ساخته و شهر شاپور خواست (خرم آباد) و دژ مشهور آن (قلعه فلک الافلاک) را پایتخت و مرکز حکمرانی خود قرار داد. بدر در آبادانی و عمران لرستان کوشید و به ساخت ابنیه عام المنفعه همت گماشت. طولی نکشید که او بزرگترین امیر غرب ایران گردید و مورد توجه سلاطین آل بویه و خلیفه عباسی واقع شد و از طرف خلیفه عباسی به "ناصر الدوله" ملقب گردید. سال های پایانی زندگانی بدر در نزاع و کشمکش با پسرش "هلال" سپری شد؛ به طوری که بارها موجبات دخالت آل بویه را فراهم آورد و شهر شاپورخواست چندین بار به تاراج رفت. این سلسله سرانجام به سال 406 هجری قمری توسط آل بویه منقرض گردید.
پس از انقراض سلسله آل حسنویه؛ مدت کوتاهی لرستان زیر فرمان خاندان کاکویه که شعبه ای از آل بویه بودند قرار گرفت. در نیمه نخست قرن پنجم هجری ترکان سلجوقی به ایران یورش آوردند و در اندک زمانی شرق و غرب ایران را در نوردیدند و به حاکمیت غزنویان و آل بویه بر ایران خاتمه دادند. لرستان در سال 435 هجری به تصرف "ابراهیم ینال" برادر طغرل سلجوقی درآمد. ابراهیم ینال شهر شاپورخواست (خرم آباد) را به محاصره در آورد و علی رغم دفاع شجاعانه مردم آن شهر، او موفق گردید شهر را اشغال نموده و کشتار و ویرانی فراوانی به بار آورد و مرتکب انواع جنایات گردد. بدین ترتیب لرستان تحت سیطره ترکان سلجوقی درآمد و جزئی از امپراطوری آنان شد.
در دوره سلجوقی دودمانی از ترکان سلجوقی موسوم به "برسقیان" بر لرستان حاکمیت یافت. برسقیان از حکام و عمال موثر و مشهور روزگار سلاجقه بودند. مرکز حکمرانی آنان شهر شاپورخواست و الشتر بوده است. هم اکنون یک سنگ نوشته به تاریخ 513 هجری قمری مربوط به امیر اسفهسالار کبیر، ابوسعید برسق بن برسق در شهر خرم آباد و چند سنگ قبر از این دودمان در شهر الشتر وجود دارد که یادآور حاکمیت این خاندان بر لرستان است. سلسله برسقی سرانجام پس از روی کار آمدن اتابکان لر کوچک بر افتاد و به خارج از لرستان رانده شدند.
لرستان در دوره اتابکان لر کوچک
امپراطوری سلجوقی در نیمه دوم قرن ششم هجری از هم فرو پاشید، در نتیجه حکومت های محلی مختلفی از گوشه و کنار این امپراطوری سر برآورد. یکی از این حکومت های محلی اتابکان لر کوچک بود که در منطقه لرستان و ایلام (لر کوچک) تشکیل گردید. موسس این سلسله که به نام جد آن، خورشید به "خورشیدی" نیز شهرت دارد، "شجاع الدین خورشید" است. وی که از سرکردگان یکی از طوایف لرستان موسوم به "جنگروی" بود، ابتدا در خدمت حسام الدین شوهلی، از امرای ترک سلجوقی حاکم خوزستان و لرستان به سر می برد و سپس از جانب او به حکومت لرستان گمارده شد. به دنبال ضعف و تجزیه امپراطوری سلجوقی، شجاع الدین خورشید نیز همچون امرای بلاد دیگر فرصت را مغتنم شمرده، لرستان را در قبضه اختیار گرفته و بر خود عنوان اتابک (واژه ای ترکی که از اتا به معنی پدر و بیگ یعنی بزرگ است) نهاد و بدین ترتیب سلسله اتابکان لر کوچک را بنیان نهاد و جانشینانش که تعداد آنها را 24 تن ذکر کرده اند نزدیک به چهار قرن و نیم، از سال 570 تا 1006هجری قمری بر لرستان فرمانروایی نمودند. اتابکان لر کوچک توانستند موقعیت و اقتدار خود را تا اواسط دوره صفوی با گردن نهادن به یوغ فرمانروایان وقت ایران از جمله سلاطین خوارزمشاهی، مغولان، تیموریان، ترکمانان، قراقویونلو و اق قو یونلو و همچنین پادشاهان صفوی حفظ نمایند. از اتابکان لر کوچک چند تن با درایت و سیاست بودند که از آن جمله شجاع الدین خورشید موسس سلسله، حسام الدین خلیل (حدود 640 ه. ق.)، ملک عزالدین (804-750 ه. ق.) که حمله تیمور به لرستان در زمان شاه عباس اول صفوی با کشته شدن شاه وردیخان آخرین اتابک لر به پایان رسید.
لرستان در دوره والیان لرستان
بعد از انقراض سلسله اتابکان لر کوچک توسط شاه عباس اول؛ اداره حکومت لرستان به "حسین خان والی" از بستگان شاهوردیخان آخرین اتابک لر سپرده شد. زمامداری والیان از 1006 تا 1348 هجری قمری به طول انجامید و حکمرانی آنها همزمان با سلسله صفویه، افشاریه، زندیه، قاجاریه و پهلوی بود. حکومت والیان تا اوایل دوره قاجار شامل پشتکوه (ایلام) و پیشکوه (لرستان) می شد ولی از اوایل دوره قاجار تنها به پیشکوه محدود گردید. والیان لرستان از لحاظ قدرت سیاسی و استقلال به پای اتابکان نمی رسیدند؛ ولی برخی از آنها همچون "علی مردان خان" از اقتدار فوق العاده ای برخوردار بود. خدمات این سردار دلیر و نام آور لرستانی در برابر هجوم افغانها در پایان دوره صفوی و مقاومت سرسختانه او در برابر قوای عثمانی و همچنین رشادتهای فراوان وی در رکاب نادر شاه افشار جهت برقراری صلح و ثبات و دفع متجاوزان از کشور، بسیار درخور توجه و تحسین انگیز است.
مرکز حکمرانی اتابکان لر کوچک شهر خرم آباد بود. به طور کلی اتابکان لر کوچک در آبادانی، عمران و برقراری امنیت در لرستان کوشش می کردند. از این رو لرستان در دوره مذکور یکی از آبادترین و پررونق ترین ایالت های ایران محسوب می شد. این سلسله نخستین حکومت لر تباری بود که در لرستان به وجود آمد و بسیاری از ویژگی های فرهنگی و اجتماعی مردم لرستان در این دوره شکل گرفت.
لرستان در دوره قاجار و پهلوی
همان گونه که اشاره شد، تا پیش از روی کار آمدن قاجاریه تمام منطقه لرستان زیر نظر والی "حسین خان" به صورت سرزمینی نیمه مستقل اداره می شد و مرکز آن شهر خرم آباد بود. اما پس از به قدرت رسیدن قاجاریه تغییرات چشمگیری در لرستان صورت گرفت. آقا محمدخان، بانی سلسله قاجاریه، به علت کینه ای که از لرهای زندیه در دل داشت نسبت به همه لرها با دیده دشمنی می نگریست و اسباب ضعف این قوم را به هر نحوی که توانست فراهم آورد؛ چنانکه برخی از طوایف لرستان را به قزوین کوچانید. همچنین چون والیان لرستان را رقیبی خطر ناک می پنداشت در تضعیف آنها کوشید. جانشین او یعنی فتحعلی شاه به تجزیه لرستان پرداخت؛ چنانکه پشتکوه را مجزا کرد و نفوذ والیان را به همان منطقه محدود ساخت. از آن پس لرستان (پیشکوه) مستقیما زیر نظر ماموران قاجار که اغلب آنها از شاهزادگان و اطرافیان دربار بودند اداره می شد.
لرستان تا پیش از تسلط قاجارها ایالتی نسبتا آباد و یک پارچه بود؛ ولی در سایه بی تدبیری، بیداد گری و استبداد شاهزادگان و عمال قاجار که جز به دنبال سود شخصی و چپاول مال مردم نبودند، به تدریج رو به ویرانی نهاد. اقتصاد منطقه به سختی آسیب دید و هرج و مرج و ناامنی همه جا را گرفته و از میزان جمعیت کاسته گردید. بسیاری مجبور به مهاجرت گردیده و یا به زندگی کوچ نشینی روی آوردند. طوایف مختلف به جان هم افتادند و این فرایند به خصوص در اواخر دوره قاجار شدت بیشتری یافت. با سقوط سلسله قاجار و روی کار آمدن رضاخان در سال 1299 هجری شمسی، اقداماتی علیه بعضی ایالات از جمله لرستان به عمل آمد که منجر به در گیری هایی شدید بین قوای دولتی و ایلات و عشایر لرستان گردید. این درگیری ها از 1300 تا 1312 به صورت جنگ و گریز ادامه داشت. اما سرانجام عشایر لر شکست خوردند و لرستان و پشتکوه هر دو به تصرف قوای دولتی درآمدند.
استان لرستان به لحاظ دارا بودن جاذبه های مختلف گردشگری؛ از مناطق پربار کشور می باشد. تاریخ کهن این سرزمین و یادمان های به جای مانده از آن؛ مانند قلعه ها، پل ها، سنگ نوشته ها، غارهای مسکونی پیش از تاریخ، غارهای منقوش و... همگی جزء جاذبه های توریستی به شمار می روند.
منابع:
irib (dot) ir
ارتباط مؤثر رابطه ای است کلامی و غیرکلامی بین دو یا چندنفر که در طی آن، افراد می توانند عقاید، خواسته ها، نیازها و هیجانات خود را بیان نموده و به نوعی احساس رضایت دست یابند.
اثرات برقراری ارتباط مؤثر با دیگران :
1 – تقویت اعتماد به نفس
2 – درک متقابل
3 – رضایت خاطر
4 – احساس سودمندی
5 – تقویت رشد اجتماعی، روحی، روانی و عاطفی
6 – تأمین بخشی از نیازهای اساسی انسان
7 – انتقال صریح پیام به دیگران
راهکارها و نکات مهم روانشناختی در ارتباط مؤثر:
1- افراد با هم تفاوت دارند: با همه افراد نمی تواند به یک گونه حرف زد یا ارتباط برقرار کرد مهمترین گام، مخاطب شناسی است؛ یعنی شناخت ویژگی های شخصیتی دیگران و رفتار کردن متناسب با آن.
2 – روحیه هر فردی در رفتار او تأثیر گذار است : افراد در وضعیت های روحی متفاوت، رفتارهای مختلفی دارند.
مثلاً آیا وقتی خسته هستیم سؤال طرف مقابل را همان گونه پاسخ می دهیم که شاد و با نشاط هستم؟
بنابراین بهتر است مخاطب ما در وضعیت روحی خوبی قرار گیرد تا ارتباط مؤثر برقرار شود.
بیاد داشته باشیم هر کس با احترام وارد شود یقیناً با مهر خارج خواهد شد.
3 – نگرش و دنیای هر فرد متفاوت است :
برخورد غیرمنطقی وجود ندارد! هر کس براساس منطق خود رفتار می کند، چون هر کس دنیا را از دید خود درک می کند؛ بنابراین بهتر است با افراد متفاوت برخوردهای متفاوت داشته باشیم. برای برقراری ارتباط مؤثر با دنیا و نگرش دیگران مقابله نکنیم بلکه نخست دنیای آنها را بپذیریم، به دنیا آنها پا بگذاریم و بعد او را به دنیای خود دعوت کنیم، به تعبیرشهید باهنر «از آنجایی شروع کنیم که او دوست دارد و به آنجایی ختم کنیم که خود دوست داریم».
4 – آدم ها را دوست داشته باشیم :
ما با کسانی که دوستشان داریم راحت تر به نتیجه می رسیم بنابراین برای برقراری ارتباط مؤثر لازم است به اصول دیگران احترام بگذاریم حتی اگر آنها را قبول نداریم، با این کار محبت و دوست داشتن خود را به آنها نشان می دهیم.
5 – باور اینکه هم من خوبم هم شما خوبید :
توماس هریس در کتاب «وضعیت آخر» چها روضعیت را در ارتباط فرد با دیگران مطرح می کند، از جمله :
من خوبم تو خوب نیستی.
باور این وضعیت موجب احساس مقابله ، تلافی و دعوا می شود و مانع ارتباط است.
من خوب نیستم ، تو خوب هستی.
باور این وضعیت موجب احساس حقارت و کوچکی شده و مانع ارتباط است.
من خوبم، شما هم خوبید
تنها باور این وضعیت است که می تواند موجب برقراری ارتباط مؤثر با دیگران شود.
6- کوشش غیرمستقیم مؤثر است :
برای مثال در جلسه ای برگه هایی که پشت آنها پیام هایی مفید و هدفمند نوشته شده بود به عنوان کاغذ یادداشت بین اعضاء توزیع شد، با وجود اینکه به افراد توصیه ای برای خواندن مطالب نشده بود، اما همه اعضای جلسه پیام ها را خوانده بودند!
7- مقاومت دیگران را درک کنیم:
اگر ضمن تلاش، برای ارتباط با فرد مقابل، او از خود مقاومت نشان داد و عباراتی از این قبیل به کاربرد: تو مرا درک نمی کنی، به او بگوییم «من احساس شما را می فهمم، اگر دوست داری درباره اش صحبت کنیم».
8- همیشه «برد، برد» بیافرینیم:
اگر بپذیریم همه انسانها در حال تغییر و تحول اند، می بینیم برای برقراری ارتباط مؤثر بهتر است قصد و نیت هایمان را خیر کرده و به سویی حرکت کنیم که دو طرف برنده باشند. برای رسیدن به این هدف باید مدام از خود بپرسیم که در این ارتباط، من برای او چه فایده ای دارم. یا چرا بایستی دیگران برای من کاری را انجام دهند!؟
پاسخ به این سؤال می تواند ارتباط ما را با دیگران موثر نماید. همیشه در برقراری ارتباط با دیگران به روشی عمل کنیم که دو سر برنده باشیم، هیچ بازنده ای نداشته باشیم، برد، برد بیافرینیم.
9-شخصیت افراد را از رفتارشان جدا کنم:
اگر رفتار طرف مقابل برای ما قابل قبول نبود برای برقراری ارتباط مؤثر بهتر است فقط همان رفتار ناپسند او را زیر سؤال ببریم نه کل شخصیت او را ، به کسی که خطایی کرده نگوییم تو تنبل، کودن، بی عرضه و ... هستی، چرا که این عمل ما را از برقراری ارتباط جهت انتقال پایم اصلی بازمی دارد.
10 – خوب گوش دهیم :
در برقراری ارتباط موثر با دیگران خوب گوش کردن (گوش دادن فعال) به حرفهای طرف مقابل علاوه بر یک مهارت، یک هنر است وقتی کسی با ما حرف می زند باید سعی کنیم در چشمهایش نگاه کنیم و احساسات بیان شده او را درک کرده و با حرکت چشم، ابرو و ... به او نشان دهیم که مشتاقانه به سخنان او گوش می دهیم، از ارائه راه حل، نصیحت، قضاوت کردن و دستور دادن اکیداً بپرهیزیم چون اینها همه جزء سدها و موانع ارتباطی به شمار می آیند.
11 – دیگران را بدون قید و شرط بپذیریم :
دیگران را همان گونه که هستند بپذیریم و سعی نکنیم آنها را در قالب انتظار و خواسته خود شکل دهیم.
12 – ارتباط خود را با کلمه «من» شروع کنیم:
اگر در ارتباط با دیگران مسأله ای پیش آمده ابتدا مشخص کنیم چه کسی بیش از دیگران ناراحت شده و آن گاه پیام را با کمله «من» و بدون مقصر دانستن یا سرزنش دیگران بیان کنیم، مثلاً : « من امروز خسته ام، لطفاً صدای ضبط صوت را کم کنید».
13 – روشن، کوتاه و گزیده سخن بگوییم:
عموماً پرحرفی و زیاد سخن گفتن نه تنها به ارتباط بهتر کمتر نمی کند بلکه مانع از ارتباط هم می شود.
به فرمایش امام علی علیه السلام : «خیر الکلام ما قل و مادلّ» بهترین کلام سخن کوتاه و گزیده است.
14 – نیازهای دیگران را در حد ممکن برآورده کنیم : برای برقراری ارتباط بهتر با دیگران متوجه نیازهای اساسی زیستی، روانی، عاطفی و اجتماعی اطرافیان خود باشیم و با برآورده کردن نیازهای آنها در حد توان خود به سوی برقراری ارتباط بهتر با آنها گام برداریم.
«کونو دعاه الناس بغیر السنتکم کونو دعاه الناس باعمالکم» )حضرت محمد(ص)
15 – صحبت با دیگران را خوب شروع کنیم: سلام و احوالپرسی و مقدمه چینی در آغاز صحبت با دیگران می تواند ما را در برقراری ارتباط بهتر کمک کند.
16 – مقدمه چینی زیاد و حاشیه پردازی مانع ارتباط است.
17 – اگر بتوانیم احساسات و هیجانات خود را کنترل کنیم ، در ایجاد ارتباط با دیگران موفق تر خواهیم بود.
18 – در برقراری ارتباط با دیگران موقعیت زمانی و مکانی را مدنظر داشته باشیم.
19 – از تن صدای مناسب استفاده کنیم: مثلاً صدای بالا نشانه عصبانیت و هیجان است و تن صدای پایین غمگینی را نشان می دهد.
20 – از آهنگ صدای مناسب استفاده کنیم : بدانیم در کجا صحبت خود را بالابرده، کی پایین بیاوریم و کجا کش دار صحبت کنیم.
21 – از تماس چشمی مناسب استفاده کنیم : در زمان صحبت به صورت مخاطب خود نگاه کنیم چرا که تماس چشمی یک تماس مستمر است ولی به او خیره نشویم و به مردمک چشم او نگاه نکنیم، چرا که از ما می برد.
22 – از حالات چهره مناسب استفاده کنیم: متناسب با صحبتی که می کنیم بتوانیم تأثر و یا خوشحالی را در چهره خود نشان دهیم.
تاثیر رسانه ها بر روابط بین الملل
انقلاب نوین اطلاعاتی
دودهه قبل واژه ای وارد فرهنگ ارتباطات و اطلاعات شد که غریب می نمایاند. انقلاب ارتباطات و اطلاعات بسیاری که از این واژه استفاده می کردند چندان به معنای دقیق این واژه آگاه نبودند ـ یعنی نمی دانستند که در پی طرح و تثبیت انقلاب اطلاعات و ارتباطات چه تغییری در زندگی بشر رخ می دهد. تئوریسین های علوم ارتباطات برای بیان اهمیت این انقلاب که ـ پس از انقلاب های اقتصادی و صنعتی و سیاسی و فرهنگی ـ مدعی تحولات زیربنایی بود، اعلام کردند انقلاب ارتباطات و اطلاعات مبانی قدرت را جابجا می کند.
به این معنا که تا قبل از رنسانس در غرب مبنای قدرت، قهر و سلطه بود و هرکس زورش بیشتر قدرتش بیشتر. پس از آن مبنای قدرت زمین شد و ما شاهد بروز فئودالیسم بودیم ولی در پی انقلاب صنعتی اول و دوم در قرون 18 و 19 مبنای قدرت از زمین به ابزار تولید و سرمایه منتقل شد و تا سالهای پس از جنگ دوم ابزار تولید و جنگ افزارهای نظامی مبنای قدرت را تشکیل می دادند و جنگ سرد امریکا و شوروی نیز برسر این دو موضوع بود اما از اواخر دهه 70 میلادی و با ظهور اینترنت های اولیه و انقلاب در فناوری اطلاعات و ارتباطات صحنه جهانی تغییراتی بزرگی را شاهد بود و مقوله ای به نام رسانه وارد معادلات قدرت شد.
سه تئوری درباره رسانه و قدرت
با ظهور و مانور رسانه ها در زندگی بشر اعم از رسانه های تصویری، صوتی، نوشتاری و در این اواخر چند رسانه ای ها حداقل 3 تئوری درخصوص رابطه رسانه ها با قدرت مطرح شد.
1- رسانه به مثابه ابزار:
براساس این تئوری رسانه ها به ابزاری در دست سیاستمداران و صاحبان کمپانی های بزرگ اقتصادی تقلیل یافتند. در این رویکرد رسانه ها به خاطر پرهزینه بودن اداره آنها گریزی جز تن سپردن به منافع و مصالح اصحاب و ارباب قدرت ندارند هرچند سعی می کنند خود را مستقل نشان دهند از این جهت طرفداران این نظریه هر رسانه ای را ارگان نهاد و دستگاهی می دانند و آن را به جایی منسوب می سازند. بعنوان مثال وقتی می گویند روزنامه نیویورک تایمز حتماً قید وابسته به دموکراتها در امریکا را ذکر می کنند یا وقتی نحوه سخن FoxNews می شود قید تلویزیون دولتی گنجانده می شود.
2- رسانه فعال مایشاء:
در این تئوری رسانه فعال مایشاء تلقی می شود یعنی صاحب قدرت و اراده کامل برای تولید، انتقال و القای پیام. طرفداران این نظر گاهی چنان به قدرت رسانه ها باور دارند که گویی همه عالم خلق شده است که این رسانه باشد و به اظهار نظر و موضع گیری درقبال مسائل بپردازد. و گویی تنها این رسانه ها هستند که می توانند مشکل یابی و گره گشایی کنند و به عبارت دیگر رسانه ها حلقه مفقوده زندگی بشر هستند.
3- نظریه تعاملی قدرت و رسانه:
در پی طرح و منطقی جلوه گر شدن نقاط ضعف دو تئوری مذکور تئوری سومی مطرح شد که بر رابطه تعاملی و دو جانبه قدرت ( اعم از سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی ) و رسانه تاکید می کند. به این معنا که رسانه چون تولید کننده و رساننده پیام است در خلأ به تولید و پردازش پیام نمی پردازد بلکه ضمن داشتن اهداف و تقید به رسالتهای خود که هم مادی و هم ارزشی است از ارباب قدرت و مصالح و منافع آنها تأثیر پذیر است. رسانه ضمن اینکه مزدور و سرسپرده ارباب قدرت نیست در عین حال سرجنگ و ستیز هم با چارچوب های موجود ندارد و البته به میزانی که آگاهانه و مستقل تصمیم گیری می کند و در تصمیم سازی ها ایفای نقش می نماید قدرتمند است.
امروزه تئوری سوم یا نظریه تعاملی قدرت و رسانه تقریباً فراگیر شده و جامعیت یافته است.
ویژگی های نوین وسایل ارتباط جمعی
با این حال وسایل ارتباط جمعی ینز تحولاتی را پشت سرگذاشته اند که انقلاب ارتباطات و اطلاعات را عمیق تر کرده و نظریه سوم را نیز مستحکم ترکرده است. این ویژگی ها عبارتند از:
1- تعاملی بودن Interactivity:
این ویژگی که بر رابطه دو سویه مخاطب و رسانه شکل گرفته و قوام یافته خدشه ای اساسی بر نظریه دوم وارد کرد که مدعی بود رسانه های عامل اصلی تغییرات هستند و مخاطبان تنها تأثیرپذیر هستند. براساس این ویژگی امروزه رسانه ها به مخاطب به عنوان یک واقعیت جهت ساز نگاه می کنند یعنی به علائق وسلائق مخاطبان نه تنها اهمیت می دهند بلکه برنامه ریزی های خود را براین اساس سامان می دهند یعنی حتی اگر قصد ایجاد تغییرات در مخاطب را دارند از مجرای نیاز مخاطبان عبور می کنند. شدت وحدت تعاملی بودن در رسانه های جهان متفاوت است. نباید از این مهم غافل بود، رسانه هایی که کاملاً مطیع خواسته ها و تمایلات مخاطبان هستند در طول زمان به ورطه لودگی، سطح نگری و حتی ابتذال می افتند. شبکه های پورنوگراف ماهواره و اینترنتی مطیع و سرسپرده تامین یکی از سطحی ترین نیازهای مخاطبان یعنی نیازهای جنسی هستند ولی آیا کسی امروز در دنیا وجود دارد که این شبکه ها را موفق در جذب مخاطب معرفی کند؟ به عبارت دیگر تعاملی بودن در رسانه ها موجب تغییر سمت و سوی رابطه مخاطب و رسانه نشده است یعنی از جهت گیری رسانـه به مخاطب تبـدیل به جهت گیـری مخاطب به رسانه نشـده است بلکه دوسویه و دو جانبه است. عدم درک درست رابطه تعاملی رسانه و مخاطب موجب انحرافات بزرگی در سطوح تصمیم گیری های خرد و کلان رسانه ای شده است.
2- جمع زدایی و تخصصی شدن: Demassification
زمانی سخن از داشتن و نداشتن رادیو و تلویزیون و روزنامه صبح و عصر بود ولی امروز سخن از شبکه اختصاصی و روزنامه تخصصی است. زمانی مردم همگی بیننده یک کانال تلویزیونی بودند و همه اعضای خانواده یک روزنامه را می خواندند. اما امروز پدر کانال یک را می بیند، مادر کانال 2، پسر کانل 3 و دختر کانال 4 ودیگری وب گردی را ترجیح می دهد ضمن اینکه هریک مجله متفاوتی را آبونه هستند. زمانی سخن از Broadcasting می گفتیم ولی امروز از Narrowcasting سخن می گوییم. پخش عمومی و فراگیر به پخش خصوصی و محدود تبدیل شده است. از این رو اغلب سازمان های رادیویی و تلویزیونی بزرگ جهان به تعریف و تحدید شبکه های رادیویی و تلویزیونی خود پرداخته اند تا مخاطب خاصی را تعریف و با آن ارتباط برقرار کنند. در سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران ینز این هویت گذاری صورت گرفته است شبکه 1 سیما شبکه ملی و عمومی، شبکه 2 سیما شبکه فرهنگی، شبکه 3 سیما شبکه جوان و ورزش، شبکه 4 شبکه فرهیختگان، شبکه خبر شبکه اطلاع رسانی نام گذاری شده است و شبکه های استانی و برون مرزی و آموزش نیز تعریف و هویت خود را یافته اند.
3ـ ناهمزمانی:
امروز مخاطبان رسانه مجبور نیستند برای تامین نیازهای خود اعم از، تفریحی، عاطفی و احساسی خود به تطبیق نیازهای خود با برنامه ریزی های رسانه مدنظر بپردازند بلکه انتظار دارند رسانه ها براساس نیازهای ایشان برنامه ریزی کنند. بعنوان مثال امروز شهروندان برای کسب خبر کم صبر و بی حوصله شده اند و نمی توانند چند ساعت منتظر بمانند تا از شبکه مشخصی و در ساعت معینـی به کسب خبر بپردازند بلــکه برای رفع نیاز خود به یکی شبکه ها و رسانه ها بویژه رسانه های اینترنتی مراجعه می کنند. شاید یکی از دلایل اقبال گسترده مردم به رادیو پیام و شبکه خبر سیما فاصله کوتاه بخش های خبری آنهاست یا زیرنویس های online شبکه العالم.
4- ضرفیت بیشترhigher Capacity :
ویژگی آخری که در این نوشتار ذکرمی کنم ظرفیت زیاد و تقریباً نامحدود رسانه ها در عصر حاضر است. ظرفیت ذخیره و انتشار اطلاعات در رسانه های امروز با گذشته قابل مقایسه نبود. زمانی برای تهیه بسته خبری هنر سردبیر جستجوی بهتر و دقیق برای یافتن خبرهای مورد نیاز مخاطبان بود ولی امروز هنر سردبیر دروازه بانی خبر و انتخاب بهترین ها از کلکسیون خبرهای مورد نیاز مخاطبان است. آنچه که امرزو بعنوان بمباران اطلاعاتی می شناسیم همین است.
سه روایت رسانه ای
مقدمات مذکور بستر مناسبی را برای اصل بحث نگارنده فراهم کرده است تا گوشه ای از تأثیرگذاری رسانه های برون مرزی را واکاوی کنیم.
1- روایت مسلط:
امروزه رسانه های جهانی که گستره پوشش فراملی دارند مهمترین هدف خود را انگاره سازی با هدف تامین منافع و مصالح قدرتهای جهانی قرارداده اند. اهداف کلانی مثل توجیه افکار عمومی برای فرایند جهانی شدن ( پروسه ) یا
جهانی سازی ( پروژه). تقریباً غالب رسانه های جهانی امروزه قرائت و روایت نزدیک به هم و قریبی از تحولات و رویدادهای پیرامونی دارند. اگر مخاطبی برای کسب اخبار امروز عراق شبکه های CNN، FoxNews، MSNBC، CBS، ABC، NBC و PBC را که همگی آمریکایی هستند مونیتور کند تقریباً پیام مشترکی را دریافت می کند و آن این است که امریکا برای ایجاد آزادی و دموکراسی در عراق با چالش بزرگی روبروست و هیچ گاه سخن از عدم مشروعیت دولت امریکا بـرای ملت و دولت سازی در عراق در میان نیست. یا اگرمخاطبی از رسانه های مشابه اخبار فلسطین را دریافت کنند هیچگاه این سخن را نمی شنود که رابطه حقیقی مردم فلسطین و رژیم صهیونیستی رابطه یک ملت و دولت وحکومت مشروع نیست بلکه رابطه مردمی مظلوم و رژیمی اشغالگر و متجاوز است. این همان انگاره سازی است که از آن سخن رفت، روایت مسلط تلاش می کند و تا حدودی هم موفق بوده تا قرائت یکپارچه و واحد و غیرقابل خدشه ای از واقعیات پیرامونی برای افکار عمومی ارائه دهد تا براساس آن صاحبان قدرت و ثروت در جهان بتوانند برنامه ریزی لازم برای حفظ و افزایش قدرت و ثروت خود داشته باشند. زیرا همانطور که در مقدمه این بحث ذکر شد صاحبان قدرت و ثروت نمی توانند به افکار عمومی بی اعتنا باشند و رسانه ها هم نمی توانند به صاحبان و ارباب قدرت و ثروت بی اعتنا باشند و به قولی اگر بتوان قلبها را فتح کرد خالی کردن جیب شهروندان و بازی با مغر و افکار آنها مثل یک موم آسوده خواهد بود.
2- روایت انعفالی:
این روایت هرچند امروزه ناکارآمدی خود را نشان داده ولی همچنان اثراتی در عملکرد رسانه ای کشورهای درحال توسعه بویژه کشورهای خاورمیانه باقی گذاشته است. این روایت سرجنگ و ستیز عریان و بی پرده با روایت و قرائت رسانه های مسلط ـ بدون بکارگیری تاکتیک های موثر ـ دارد. اصحاب روایت انفعالی صرف افشاگری و پرده دری درخصوص ماهیت و اهداف رسانه های متعلق به ارباب قدرت وثروت را برای مخاطب اقناع کننده می دانند درحالی که به ظرافتهای ارتباطی و اطلاعاتی آگاه نیستند و چندان مخاطب شناس نیستند. از این رو چون توان جذب و اقناع مخاطب ندارند در حاشیه می مانند و جزیره ای عمل می کنند نه جهانی.
3- روایت موثر:
آنچه که من روایت موثر می دانستم متعلق به عملکرد رسانه های کشورمان است با تمرکز بر مساله عراق. علی رغم وارد بودن بسیاری از انتقادها به عملکرد شبکه وسع رسانه ای جمهـوری اسلامی در مـوضوع عـراق قدرت این شکبه بویژه در حوزه برون مرزی در تغییر انگاره سازی مخاطبان قابل دفاع و بررسی است. هرچند می توان خیلی موضوعات مثل جهانی سازی، خاورمیانه جدید، فلسطین و مساله هسته ای ایران را از این منظر و نقشی که شبکه رسانه ای نظام در آن ایفا کرده مورد بررسی قرارداد ولی در اینجا و به اختصار مساله عراق را می کاویم.
اشغال عراق با عنوان عملیات آزاد سازی عراق آغاز شد و رسانه های مسلط یا سلطه گر ضمن ارائه تصویری مخوف از صدام و رژیم بعثی که البته تصویری درست بود مقدمات کاررا فراهم کردند؛ تا اینجا بحثی نیست و شبکه رسانه ای نظام هم جز این تصویری از صدام و حکومتش ارائه نداده بود ولی نقطه اختلاف آنجا بود که آمریکا تصمیم گرفت این تصویر را از عراق بزداید بدون اینکه به 2 سوال پاسخ دهد.
1-این تصویر کریه از عراق را در خاورمیانه چه کسانی کشیدند؟
2- مبای مشروعیت امریکا برای پاک کردن این تصویر چیست؟
رسانه های وابسته به آمریکا از طرح این سوالات برای مخاطبان به شدت پرهیز می کردند و تمام توان خود را در نفرت آور نشان دادن صدام و رژیم بعثی متمرکز کردند.
پخش تصویر ملاقات رامسفلد وزیر جنگ امریکا که سردمدار عملیات عراق بود با صدام در سالیان گذشته و افشای این خبر که سفیر امریکا در عراق به صدام برای حمله به کویت چراغ سبز نشان داده از جانب رسانه های مستقل و موثر چالش رسانه ای بین دو روایت مسلط و موثر را آغاز کرد و افکار عمومی تا حدودی هشیار شد که این قصه زوایای ناگفته دارد. مردم منطقه خاورمیانه این گونه اخبار را بیشتر از شبکه های سحر و العالم برون مرزی و شبکه خبر و جام جم که روی ماهواره قرار دارند می دیدیدند و می شنیدند. تا الجزیره و العربیه و CNN و BBC. پس از اشغال عراق و سقوط صدام نه تنها این قصه پایان نیافت که ابعاد جدیدی به خود گرفت. موضوعات مهمی مثل ترورهای کور، ترور شخصیتهای مطـرح و محبوب مثـل آیت ا... حکیم، گروگانگیـری و سربریـدن اتباع بیگانه، بمب گذاریهای مشکوک، دعوت از اعضای سابق استخبارات برای همکاری با امریکا و دولت موقت عراق، قراردادهای پنهانی با شرکت های امریکایی برای بهره برداری از نفت عراق بعنوان دومین ذخیره نفتی جهان، حملات تبلیغاتی به جمهوری اسلامی ایران و این اواخر حمله به نجف و رویارویی با جوانان شیعه در کوت، بصره، نجف وکوفه و شهرک صدر برخی از موضوعات حساس و مهمی است که رسانه های مسلط سعی کردند قرائت وروایت واحدی از آن در ذهن مخاطبان در خاورمیانه و اقصی نقاط جهان ایجاد کنند تا انگاره سازی کلان آنها یعنی آزاد سازی عراق بعنوان مقدمه ای برای ایجاد خاورمیانه جدید بعنوان یک حقیقت نمود یابد در حالی که ماجرا به این سادگی ها نبود و با تحلیل های روشن گر و اطلاع رسانی به موقع شبکه های اطلاع رسانی با روایت موثر، افکار عمومی جهان بویژه درخاورمیانه و ر عراق با مسائل به شکل دیگری مواجه شد.
قرائت دیگر اما موثر این بود که عراق بخاطر برخورداری از دومین ذخایر نفتی جهان و موقعیت ژئوپلتیک خود از دیرباز دندان طمع امریکا را تیز کرده بود و امریکاییها که همواره نگران برهم خوردن جریان آزاد نفت خلیج فارس بوده و هستند باید نقطه اتکایی جدید داشته باشند که آن عراق است. عراق هم مرز با ایران، سوریه، ترکیه، اردن و همجوار خلیج فارس. اما پارادوکس اینجاست که اکثر مردم این کشور شیعه هستند و برخوردار از رویکرد سیاسی خاصی که متضمن منافع امریکا نیست. و امریکا اگر بخواهد تن به دموکراسی بدهد باید حاکمیت و اکثریت شیعیان را بپذیرد و اگر تن به دموکراسی ندهد که با نقض غرض مواجه است. امریکا در این شرایط پیچیده همزمان چند پروژه را اجرا کرد و رسانه های سلطه گر نیز سعی در تحقق آنها داشتند. که رویدادهای ماههای اخیر در این کشور باتوجه به این پروژه ها قابل درک است و نوع اطلاع رسانی را سمت و سو می دهد.
1ـ پیگیری جدی خط اختلاف بین شیعیه و سنی
2- وارد کردن سلفی ها و وهابی ها در عراق و گشوده بال کردن آنها با 3 هدف. یکی اقدام علیه شیعیان برای تامین هدف شماره 1. دوم نشان دادن چهره ای سیاه از اسلام با نشان دادن سربریده گروگانها و سوم نشان دادن اوج قدرت و قساوت دشمن امریکا یعنی القاعده یا به قول رسانه های امریکایی مسلمانان ستیزه جو
3- حذف چهره های کلیدی ومحبوب و در عین حال مستقل، از صحنه سیاسی عراق برای جا بازکردن برای مهره های خارج نشین و سرسپرده آمریکا
4- تاخیر در برگزاری انتخابات و ایجاد ساختارهای انتصابی برای در دست داشتن کنترل اوضاع
5- مشارکت و دخالت بعثی های سابق و عوامل استخبارات و بی توجهی به خواسته های مردم و نفرت دیرین ایشان از بعثی ها
6- فرافکنی افکار عمومی از چالش های امریکا در عراق با تبلیغات بی اساس علیه ایران آن هم با استفاده از مهره های امریکایی عراقی تبار
7- محدود نشان دادن مخالفت مردم عراق با اقدامات امریکا با تقلیل آن به درگیری طرفداران مقتدی صدر در نجف
شبکه اطلاع رسانی جمهوری اسلامی بویژه در حوزه برون مرزی با داشتن چنین چارچوبی نظری و تحلیلی از اوضاع عراق رویدادهای 2 سال اخیر را زیر نظر داشته و به اطلاع رسانی پرداخته است و با اقبال خویی هم در عراق، خاورمیانه و جهان مواجه شده است و فراموش نکنیم که اگر امروز امریکا در عراق موقعیت خوبی ندارد و اگرهیات حاکمه ایالات متحده در امریکا و اروپا تحت فشار است نمی توانیم در این معادله جایی فراخ برای رسانه ها باز نکنیم.
تفاوتهای رسانه های رایگان ( بویژه صدا و سیما)
در کشورهایی مانند ایران رسانه های مکتوب غیر رایگان و مهمترین رسانه الکترونیکی یعنی رادیو و تلویزیون رایگان هستند. در حالیکه که در برخی کشورها رادیو تلویزیون کاملا یا بخشی ازآن غیر رایگان است.
نظامهای ملی رادیو و تلویزیون از لحاظ ساختار مالی نیز تفاوت دارند. سه منبع مالی برای آنان متصور است.
1_ استفاده از بودجه سالانه دولت. در این صورت رسانه های دیداری و شنیداری جزو خدمات عمومی محسوب می شوند.
2_ بخش خصوصی . منابع آن را تامین می کند، اما استفاده کنندگان بصورت رایگان از آن استفاده می کنند، مانند کانال های آموزشی وابسته به یک دانشگاه یا رادیوهای آزاد که از سوی هواداران سندیکاها و حزب های سیاسی تامین می شوند، در همین نوع نیز ممکن است برا تامین هزینه ها، پرداخت های استفاده کندگان معادل حق اشتراک خدمت به صورت عوارض سالانه دریافت شود.
3_ استفاده از اگهی های تجاری : در این حالت صاحبان کالا به امید دستیابی به مشتریان بالقوه زمان برنامه ها را اجاره می کند.
رسانه های رایگان و بطور کلی رسانه های الکترونیک بر رسانه های غیر رایگان که بیشتر بصورت مکتوب هستند برتری هایی دارند. سرعت انتشار اطلاعات بشری در رسانه های مکتوب بسیار پایین است. چنان که می دانیم برای تهیه یک کتاب دست کم چند هفته وقت لازم است و انتشار روزنامه نیز چند ساعت طول می کشد، در حالی که فرستنده های رادیویی و تلویزیونی می توانند به کمک امواج صوتی و تصویری اخبار را بی درنگ منتشر سازند.
مزیت رسانه های مکتوب و غیر رایگان نیز برخورداری از نظم و امکان ارزیابی بهتر ان است، زیرا به دلیل سرعت عمل و انتشار مطالب و اخبار ، گاهی مطالب و اخبار رادیو و تلویزیون به دقت تنظیم نمی شود. همچنین رسانه های مکتوب بطور مفصل تر به انعکاس اخبار می پدازند در حالی که ممکن است سی خبر تلویزیون به اندازه چند خبر یک روزنامه فضا اشغال نکند.
در بعد درامدی ، درامد بسیاری از رسانه های مکتوب مانند روزنامه ها مجلات و رسانه های الکترونیکی غیر رایگان از طریق آگهی اشتراک تامین می شود. گاه مکن است 69 تا 90 درصد درآمدزدایی روزنامه ها از همین راه صورت گیرد. این وابستگی به درامد آگهی سبب افزایش روزافزون شمارگان این رسانه ها می شود. زیرا دو مزیت دارد:
1 _ افزایش مستقیم درآمد. 2 – جلب بیشتر آگهی دهندگان
از این رو، هدف اصلی سردبیران مطبوعات این است که مطالبی را چاپ کنند که می پندارند برای خوانندگان جالب است و آگهی دهندگان موجود و بالقوه را نیز بی دلیل نمی رنجاند. در این صورت گسترش مشارکت سیاسی و اجتماعی مردم و ایجاد زمینه مناسب برای افزایش آگهی های سیاسی ، هدف فرعی تلقی می شود.
پس از تلویزیون روزنامه پرشمارترین مخاب را دارد و بالاترین شمار روزنامه ها و مخاطبان آن در کشورهایی یافت می شود که بالاترین میزان درآمد سرانه را دارند. رادیو و تلویزیون های تجارتی نیز به درآمد آگهی وابسته هستند.
بین یک رادیو تلویزیون رایگان و غیر رایگان تفاوتهای مهمی وجود دارد بخش رایان مطالب گوناگون سیاسی و اجتماعی به ویژه مبارزات و مسائل نتخاباتی به دو دلیل در گسترش مشارکت مهم موثرتر است.
برای زمان تخصیص یافته، پولی پرداخت نمی شود و افراد فاقد ثروت نیز اجازه رقابت پیدا می کنند.
2- احتمال باور کردن آنچه می بینند، افزایش می یابد، زیرا می دانند نامزدهای انتخاباتی یا احزاب برنامه های پخش شده را کنترل نمی کنند، بلکه مسئولان بخش برنامه ها، این کار را می کند.
بطورکلی رسانه های رایگان و غیر رایگان مکمل عمدیگر محسوب می شوند
در ایران ، رادیو و تلویزیون به عنوان یک رسانه ای رایگان، برای افراد کم سواد یا زنان ک با رسانه ای غیر رایگان، ارتباط کمتری دارند، اهمیت به مراتب بیشتری دارد. دریک پژوهش مشخص شده که رادیو و تلویزیون ، در افزایش آگاهی زنان بیشترین کارآیی را دارند. در این پژوهش گزینه های زیربه ترتیب مشخص و بدان پاسخ داده شد.
1- استفاده از رسانه های رایگان همگانی ( رادیو تلویزیون): 2/60 درصد
2- استفاده از مواد نوشتاری ( کتاب و مجله) 1/8 درصد
3- شرکت در کلاس ویژه آموزشی : 4/11 درصد
4 – شرکت در انجمن ها و گروههای زنان: 3/20 درصد
توجه بش از شصت درصد از زنان به رادیو و تلویزیون وظیفه سنگین این رسانه را به سطح جامعه نشان می دهد. رسانه های غیر رایگان که معمولا غیر دولتی هستند، این مزیت را دارند که حق انتخاب و گزینش بیشتری برای مخاطب خود فراهم می آورند. یک شبکه تلویزیونی هرقدر که امکانات و توان برنامه سازی داشته باشند، معمولا نمی واند بیش از چندین کانال تلویزیونی راتحت پرسش قرار دهد. علاوه بر ان بطور طبیعی بر کلیه قسمت های چنین رسانه هایی سیاس واحدی حاکم است.
منبع : کتاب رسانه ها و راههای تقویت مشارکت مردم در صحنه های سیاسی -مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما
گرد آورند: محسن دالوند