تعریف فرهنگ :culture: فرهنگ واژه ای فارسی مرکب از "فر" و "هنگ" است.فر به معنای شکوه و عظمت است و اگر به عنوان پیشوند بکار رود به معنای جلو ، بالا ، پیش و بیرون است "هنگ " از ریشه اوستایی سنگ است به معنای کشیدن ، سنگینی ، وقار است. اصطلاح فرهنگ دارای معانی و مفاهیم متفاوت و متنوع است و در سیر تاریخی خود معانی مختلفی را بخود گرفته است . از جمله می توان به معانی زیر اشاره کرد: ادب ، تربیت ، دانش معرفت مجموعه آداب و رسوم و آثار علمی و ادبی یک ملت ، کتاب لغت – نکویی پرورش ، بزرگی – ضیلت – شکوهمندی – هنر – حکمت– عقل – شاخ درختی که در زمین خوابانند و بر آن خاک ریزند ونیز تعلیم و تربیت ، آموزش و پرورش ، مکتب و ایدئولوژی وسعت قلمروی فرهنگ به وسعت حیات اجتماعی انسان است و تمامی میراث های اندیشه و عمل انسان از آغاز تا امروز را شامل می شود. تعریف تهاجم : تهاجم از مصدر هجوم است . هجوم به معنای حمله ناگهانی ، یورش ، تاخت و تاز ناگهانی . تهاجم به معنای به یکدیگر حمله کردن به یکدیگر هجوم بردن و یورش آوردن میباشد. تعریف تهاجم فرهنگی: با توجه به تعاریف فرهنگ و تهاجم ، معنای ترکیب تهاجم فرهنگی عبارت است از : " حمله فرهنگی دو قوم یا دو گروه یا دو ملت بر یکدیگر به منظور تغییر و تبدیل عناصر و پدیده های فرهنگی قوم مقابل ". بنابراین در تهاجم فرهنگی ، حمله دو جانبه و دوسویه مطرح است و دوقوم مقابل یکدیگر ، بر هم یورش می آورند. تعریف تبادل فرهنگی: ارتباط آزدانه و طبیعی دو قوم با یکدیگر که درآن عناصری از فرهنگ یک قوم بدون هیچ اجبار و الزامی به قوم دیگر منتقل گردد برخورد فرهنگی نامیده می شود. نکته مهم در تبادل و برخورد فرهنگی ، چگونگی تأثیر پذیری جوامع از یکدیگر است در تبادل فرهنگی ، فرهنگ پذیری با میل و به دلخواه انجام می گیرد و هیچگونه نا برابری اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی بین دو گروه وجود ندارد و یا در صورت وجود برتری مادی و معنوی ، این امر زمینه تحکم فرهنگی آنان را فراهم نمی آورد . تبادل فرهنگی بر اساس تفاهم فرهنگی صورت می گیرد . تعریف سلطه فرهنگی : سلطه فرهنگی عبارت است از مبادله یک جانبه عنا صر و پدیده های فرهنگی . گروه سلطه گر سعی می کند با تکیه بر قدرت اقتصادی ، نظامی ، سیاسی و تبلغی خویش ، باورها ارزش ها و رفتارهای خود را در قوم دیگر حاکم نماید و هویت فرهنگی گروه مقابل را تضعیف ، تحریف و نابود سازد . تعریف مقاومت فرهنگی: مقاومت فرهنگی عبارت است از: پاسداری آگاهانه و منطقی از فرهنگ خودی و برخورد هوشیارانه و هوشمندانه با فرهنگ بیگانه مقاومت فرهنگی به ویژه در بعد فرهنگ اسلامی باید همه جانبه و جامعه گرا باشد زیرا فرهنگی که اسلام بنا نهاده است حیات هدف داری است که ابعاد کمال جویی ، زیبا خواهی ، علم گرایی و آرمان طلب انسان ها را به شدت به فعالیت رسانده و همه عناصر فرهنگی را متشکل می سازد . رمز موفقیت در مقاومت فرهنگی ، سناخت فرهنگ خودی و پدیده های اصولی و بنیاد ی آن است. مفهوم واقعی تهاجم فرهنگی تهاجم فرهنگی عبارت است از تلاش برنامه ریزی شده و سازمان یافته یک گروه یا یک جامعه برای تحمیل باور ها ، ارزش ها ، اعتقادات اخلاقیات و رفتار های مورد نظر خویش بر سایر گرو ه ها و جوامع . مهاجم فرهنگی در صدد سلطه فرهنگی است .او سعی می کند با استفاده از برتری اقتصادی سیاسی تکنو لوژیکی نظامی اجتماعی به مبانی افکار و اعمال یک ملت هجوم آورد و با نفی و ترد آن ها زمینه حاکمیت اندیشه ، ارزشها و رفتار های مطلوب خویش را فراهم آورد . بنابر این تهاجم فرهنگی به مفهوم نفی هویت فرهنگی و ملی ، پذیرش سلطه فکری و فرهنگی بیگانه ، تغییر باور ها و رفتار بر اساس ارزشهای مهاجمان ، دگر گونی روش ها و آداب و رسوم زندگی فردی و اجتماعی منطبق با الگوهای یگانه می باشد .
حیطه و قلمروی تهاجم فرهنگی: جامعه یک مجموعه بهم پیوسته است که از نظام های متعدد و مرتبط با یکدیگر تشکیل شده است این نظام های بهم پیوسته و عناصر درونی آن ها به ویژه افراد تشکیل دهنده آن ها در تعامل با یک دیگر بوده و برهم اثر گذاشته و ازهم تأثیر می پذیرند در تجزیه و تحلیل پدیده های اجتماعنظیر تهاجم فرهنگی بر اساس اندیشه سیستمی و نگرش جامعه نگر باید کلیه عوامل آشکار پنهان را مورد بررسی قرار داد که در این نگاه قلمروی تهاجم فرهنگی حمله به تمامی عناصر جامعه و نمود های آن است . ویژگی های فرهنگ مهاجم: مهمترین ویژگی های فرهنگ مهاجم که در اکثر مکاتب فلسفی ، سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی ، اجتماعی اعم از ماکتب سرمایه داری و سوسیالیستی خودنمایی می کند عبارتند از : 1- انسان محوری در برابر خدا باوری در اکثریت قریب به اتفاق تمدن های بشری در طول تاریخ خدا و خدا باوری محور اندیشه و فرهنگ انسان های بوده و مجموعه هستی از جمله انسان مخلوق او بوده است در این فرهنگ انسان جایگزین خدا گشته و اومانیسم و انسان گرایی محور باور ها و اندیشه های بشر معاصر شده است . 2- علم جانشین مذهب دست اورد های علم جدید که همان علم تجربی است و نیز نارسایی مذهب حاکم در غرب در پاسخگویی به نیازهای معاصر در عمومیت بخشیدن به این اندیشه انحرافی کمک شایانی نموده است.(نفی اصل امامت و نبوت) 3-اصالت دنیا و ماده گرایی در مقابل آخرت گرایی در ادیان الهی ایمان به آخرت و قیامت همراه با باور دنیا و پذیرش محسوسات تبلیغ و ترویج شده است .در این اندیشه عالم غیب و عالم شهادت دو وجه از جهان موجود هستند لیکن در فرهنگ غرب با نفی آخرت ، قیامت ، روح و غیب خلاصه شده است ودنیا آخرین منزلگاه بشر قلمداد شده است(نفی اصل معاد) 4-لذت جویی مادی د برابر آرامش خواهی معنوی فرهنگ غرب با هدف قرار دادن دنیا و اصالت بخشیدن به عقل اقتصادی و تفکر تکنیکی سعی نمود خوشختب و سعادت انسان را در بهره جویی هرچه بیشتر از طبیعت و مواهب مادی خلاصه نماید به همین دلیل مصرف گرایی و تجمل گرایی و لا ابالی گری و در نتیجه و سرخوردگی ها اضطراب ها و استرس های ناشی از آن ویژگی های تمدن جدید است . 5- آزادی جایگزین آزادگی انسان معاصر متأثر از فرهنگ غرب خود را از هر قید و بندی آزاد ساختند و سعی دارند تا سرحد ممکن از آزادی اقتصادی بهره جویند و از آزادی جنسی کام گیرد و از آزادی اجتماعی سودمند شود در صورتی که انسان تربیت شده در مکاتب آسمانی با درک عبودیت الهی آزادی خویش را مقید و مشروط دانسته و در راستای کسب آزادگی از امکانات و مواهب موجود استفاده می نماید.