یکی از استان های غربی کشور است که از سمت شمال با استان های همدان و مرکزی، از شرق با اصفهان، از جنوب با خوزستان و از غرب با کرمانشاه و ایلام همسایه است. بر اساس تقسیمات کشوری؛ در سال 1381 استان لرستان با مساحت 280640 کیلومتر مربع، دارای 9 شهرستان با نام های الیگودرز، بروجرد، خرم آباد، دلفان، دورود، کوهدشت، ازنا، پل دختر و سلسله می باشد.
نقشه تقسیمات استان لرستان؛ عکس از سازمان نقشه برداری کشور
بنا به عقیده بسیاری از باستان شناسان، لرستان از چهل هزار سال پیش به وسیله اقوامی که به علت نداشتن خط، هویت آنها ناشناخته مانده، سکونت گاه بوده است. در این عهد، انسان پیش از تاریخ، در شکاف ها، غارها یا پناهگاه های سنگی زندگی کرده و از طریق شکار و جمع آوری دانه های وحشی امرار معاش می کرد. به طور کلی بازمانده های فرهنگی جوامع پیش از تاریخ لرستان؛ بیانگر آن است که این جوامع به تدریج مراحل تکامل فرهنگی از جمله دوره پارینه سنگی، میان سنگی، نوسنگی و شهر نشینی را پشت سر گذاشته اند. بدین ترتیب لرستان از نظر باستان شناسی یکی از مراکز مهم است؛ زیرا از جمله معدود سرزمین هایی است که انسان برای اولین بار به اهلی کردن حیوانات و نباتات پرداخته، یا به عبارت دیگر زندگی ده نشینی و کشاورزی را که لازمه پیدایش تمدن است، آغاز کرده است.
لرستان پیش از تاریخ
در هزاره سوم پیش از میلاد، اقوام دشت بین النهرین (بابلیان-سومریان) وارد مرحله تاریخی شدند و بر اثر متونی که درباره تاریخ مملکت خود و همسایگانش باقی گذاشته اند تا اندازه ای به روشن شدن زوایای تاریخ مملکت خود و همسایگان ایران کمک نمودند. در این متون به اقوامی اشاره شده که در شرق بین النهرین یعنی سرزمین ایران ساکن بودند. این اقوام از جنوب به شمال عبارت بودند از: عیلامیان و کاسی ها که در بخشهایی از لرستان سکونت داشته اند. بنابراین این دو قوم قدیمی ترین ساکنین لرستان به شمار می آیند که نام آنها در متون تاریخی ثبت گردیده است.
لرستان در دوره عیلامیان
نخستین قومی که بر لرستان حاکمیت داشته است، عیلامیان بوده اند. آنها از نژاد بومی ایران (آسیانیک) بوده که از چگونگی تشکیل جوامع و ابتدای تاریخ ایشان اطلاع درستی در دست نیست. ولی مسلم آن است که از اوایل هزاره چهارم و پیش از ورود اقوام آریایی به ایران موفق به ایجاد دولتی در بخشهایی از سرزمین ایران شده اند. دولت عیلام شامل خوزستان، لرستان امروزی، پشتکوه و کوه های بختیاری بوده است. بابلی ها این سرزمین را "الام" یا "الامتو" یعنی کوهستان و شاید کشور طلوع خورشید می نامیدند. شهر های عمده آن عبارت بودند از: شوش، اهواز، ماداکتو (سیمره–دره شهر) و خایدالو که در جای خرم آباد امروزی بوده است. بنا به گفته "والترهینتس"؛ شهر خرم آباد در عهد عیلامیان گویا پایتخت سلسله ای بنام سیماشکی بوده است. عیلامی ها در مدت چند هزار سال هویت خود را در برابر اقوامی نیرومند چون سومری ها، آکدی ها، بابلی ها و آشوری ها همچنان حفظ کردند و عاقبت به جهت اختلاف های داخلی و جنگ های خانگی از دشمن خود آشور شکست خوردند (654 ق.م) و از صفحه روزگار به عنوان دولتی مستقل بر افتادند.
لرستان در دوره کاسی ها
قوم دیگری که همزمان و به موازات عیلامی ها بر بخش هایی از لرستان تسلط داشته، کاسیها هستند. در مورد ریشه نژادی این قوم که گویا در مناطق شمالی و غرب لرستان اقامت داشته اند، اختلاف نظر وجود دارد. عده ای از محققان و باستان شناسان آنها را بومیان نخستین لرستان دانسته و تعداد زیادی آنان را شعبه ای از قوم آریایی پنداشته که پیش از دیگر اقوام آریایی ماد و پارس به ایران مهاجرت کردند و پس از مدتی اقامت در کوه های قفقاز و سواحل دریای خزر سر انجام به سلسله جبال زاگرس پناه برده و در کوه های لرستان اقامت گزیده و پس از آمیزش با بومیان محلی، بانی تمدن تازه و درخشان شده اند. به هر حال علی رغم اظهاراتی که درباره ریشه نژادی این قوم بیان شده آنان در زمان خود جزء متمدن ترین ملل بوده اند. کاسی ها چیره دستی فوق العاده ای در ساختن مصنوعات مفرغی به دست آوردند. آنان مهمترین قبایل کوهستانی زاگرس شمرده می شدند و پیشه دامداری داشته و با زبانی که با عیلامی قرابت داشت سخن می گفتند. آنان سوارکارانی دلیر و جنگجو بودند و بارها با همسایگان خود از جمله عیلامی ها و بابلی ها در افتادند. آنها حتی توانستند دولت بابل را سرنگون ساخته و مدت شش قرن بر آن سرزمین حکمرانی نمایند. حکومت کاسی ها بر بابل در نتیجه شکست از عیلامی ها به پایان رسید. آنها پس از شکست از عیلامی ها به سرزمین کوهستانی خود یعنی لرستان بازگشتند.
لرستان در دوران هخامنشیان
کاسی ها در دوران حکومت های ماد و هخامنشی همچنان استقلال و اقتدار خویش را حفظ نموده و شاهان هخامنشی که می خواستند جهت لشگرکشی به سایر نقاط سپاهی را از قلمرو آنها عبور دهند مجبور بودند به روسای این قوم باج بپردازند. اسکندر مقدونی هم در هجوم به ایران چون این طایفه را مطیع نمی دید، با قوایی عظیم آنان را محاصره و پس از چهل روز وادار به تسلیم کرد. ولی پس از مرگ اسکندر دوباره آزادی خود را باز یافتند.
بطور کلی راجع به نفوذ و فرمانروایی مادها و هخامنشیان در لرستان اطلاع زیادی در دست نیست ولی سکه هایی از سلوکیه ها و آثار قلعه ها و قبور و تپه ها و چند معبد مهر پرستی از دوره اشکانیان به جا مانده که شاخص آنها سکه هایی به دست آمده از این آثار است. از آن جمله می توان به غار کوگو (Kogo) و قبور اشکانی در دهکده چمشک (Chameshk) و ستون سر ستون های سنگی از دهستان تشکن (Teshken) واقع در بخش چگنی اشاره نمود.
لرستان در دوره ساسانیان
لرستان در دوره ساسانیان، از لحاظ تقسیمات کشوری جزو سرزمین "پهله" یا "پهلو" محسوب می شد، یعنی سرزمینی که بعدها توسط اعراب، جبال خوانده شد. سرزمین پهله خود به نواحی کوچکتری تقسیم می گردید. چنانکه لرستان و منطقه غربی آن یعنی پشتکوه (ایلام) را به ترتیب "مهرگان کدک" و ماسبذان نامیده می شد. این دو نام تا قرون نخستین اسلامی همچنان به این نواحی اطلاق می شد و با تغییر در اعراب آنها؛ مهر جانقذق و ماسبذان خوانده می شدند. از شهرهای مشهور منطقه مهرگان کدک یا لرستان عهد ساسانی، شهرهای صیمره و شاپور خواست (خرم آباد) را می توان نام برد. شهر صیمره، حاکم نشین منطقه و شاپور خواست که گفته می شود توسط شاپور (اول) بنا نهاده شده بود از شهرهای آباد و پر رونق دوره ساسانی محسوب می گردید. آثار و شواهد گوناگون تاریخی حکایت از آن دارد که لرستان در زمان ساسانیان از عمران و آبادانی بسزایی برخوردار بوده است. شاهان ساسانی توجه خاصی به این ناحیه می کردند به طوری که چند پل عظیم که از شاهکارهای معماری به شمار می آیند، ساختند و بر اثر همین توجه شهرهای آن آباد گردید و زراعت و صنعتش رونق یافت.
در عهد ساسانی لرستان همیشه در دست یک نفر فرماندار بود که از خاندان معروف مهرگان (مهران) و یکی از هفت خانواده ای بود که در تاسیس سلطنت ساسانیان به اردشیر بابکان یاری رساندند. آخرین حاکم ساسانی لرستان همان هرمزان معروف است که مقر حکمرانی او در شهر صیمره قرار داشت. لرستان در سال 21 هجرت پس از فتح نهاوند به تصرف مسلمین در آمد و هرمزان نیز اسیر گشته به نزد عمر در مدینه فرستاده شد.
لرستان پس از اسلام
پیروزی اعراب، تاثیر ژرفی در فرهنگ مردم لرستان و دیگر نواحی نهاد؛ زیرا مردم با پذیرش آیین اسلام بخشی از فرهنگ باستانی نیاکان خود را به فراموشی سپردند. با این حال توانستند نه تنها زبان، بلکه بسیاری از جنبه های فرهنگ کهن را زنده نگهدارند. طی دو قرن و نیم، از نیمه اول قرن یکم تا اواخر قرن سوم هجری، استان های لرستان و ایلام کنونی مستقیما زیر نظر خلفا اداره می شد و خراج آنها به حکام کوفه پرداخت می شد. از قرن سوم هجری به بعد، با روی کار آمدن حکومت های محلی در غرب ایران منجمله دولت شیعی مذهب آل بویه، لرستان تحت تابعیت حکومت مزبور قرار گرفت و از نفوذ خلفا کاسته شد. در فاصله سالهای 348 تا 406 هجری قمری یعنی نزدیک به نیم قرن در درون قلمرو آل بویه، لرستان به تصرف دودمانی از کردان، معروف به "برزیکانی" درآمد که در تاریخ به "آل حسنویه" شهرت یافته اند. موسس این سلسله؛ "حسنویه بن حسین برزیکانی" بود که قسمت عمده کردستان، کرمانشاه و همدان را تحت کنترل داشت. بعد از وی پسرش "بدر" جانشین وی شد. او لرستان را نیز ضمیمه قلمرو خود ساخته و شهر شاپور خواست (خرم آباد) و دژ مشهور آن (قلعه فلک الافلاک) را پایتخت و مرکز حکمرانی خود قرار داد. بدر در آبادانی و عمران لرستان کوشید و به ساخت ابنیه عام المنفعه همت گماشت. طولی نکشید که او بزرگترین امیر غرب ایران گردید و مورد توجه سلاطین آل بویه و خلیفه عباسی واقع شد و از طرف خلیفه عباسی به "ناصر الدوله" ملقب گردید. سال های پایانی زندگانی بدر در نزاع و کشمکش با پسرش "هلال" سپری شد؛ به طوری که بارها موجبات دخالت آل بویه را فراهم آورد و شهر شاپورخواست چندین بار به تاراج رفت. این سلسله سرانجام به سال 406 هجری قمری توسط آل بویه منقرض گردید.
پس از انقراض سلسله آل حسنویه؛ مدت کوتاهی لرستان زیر فرمان خاندان کاکویه که شعبه ای از آل بویه بودند قرار گرفت. در نیمه نخست قرن پنجم هجری ترکان سلجوقی به ایران یورش آوردند و در اندک زمانی شرق و غرب ایران را در نوردیدند و به حاکمیت غزنویان و آل بویه بر ایران خاتمه دادند. لرستان در سال 435 هجری به تصرف "ابراهیم ینال" برادر طغرل سلجوقی درآمد. ابراهیم ینال شهر شاپورخواست (خرم آباد) را به محاصره در آورد و علی رغم دفاع شجاعانه مردم آن شهر، او موفق گردید شهر را اشغال نموده و کشتار و ویرانی فراوانی به بار آورد و مرتکب انواع جنایات گردد. بدین ترتیب لرستان تحت سیطره ترکان سلجوقی درآمد و جزئی از امپراطوری آنان شد.
در دوره سلجوقی دودمانی از ترکان سلجوقی موسوم به "برسقیان" بر لرستان حاکمیت یافت. برسقیان از حکام و عمال موثر و مشهور روزگار سلاجقه بودند. مرکز حکمرانی آنان شهر شاپورخواست و الشتر بوده است. هم اکنون یک سنگ نوشته به تاریخ 513 هجری قمری مربوط به امیر اسفهسالار کبیر، ابوسعید برسق بن برسق در شهر خرم آباد و چند سنگ قبر از این دودمان در شهر الشتر وجود دارد که یادآور حاکمیت این خاندان بر لرستان است. سلسله برسقی سرانجام پس از روی کار آمدن اتابکان لر کوچک بر افتاد و به خارج از لرستان رانده شدند.
لرستان در دوره اتابکان لر کوچک
امپراطوری سلجوقی در نیمه دوم قرن ششم هجری از هم فرو پاشید، در نتیجه حکومت های محلی مختلفی از گوشه و کنار این امپراطوری سر برآورد. یکی از این حکومت های محلی اتابکان لر کوچک بود که در منطقه لرستان و ایلام (لر کوچک) تشکیل گردید. موسس این سلسله که به نام جد آن، خورشید به "خورشیدی" نیز شهرت دارد، "شجاع الدین خورشید" است. وی که از سرکردگان یکی از طوایف لرستان موسوم به "جنگروی" بود، ابتدا در خدمت حسام الدین شوهلی، از امرای ترک سلجوقی حاکم خوزستان و لرستان به سر می برد و سپس از جانب او به حکومت لرستان گمارده شد. به دنبال ضعف و تجزیه امپراطوری سلجوقی، شجاع الدین خورشید نیز همچون امرای بلاد دیگر فرصت را مغتنم شمرده، لرستان را در قبضه اختیار گرفته و بر خود عنوان اتابک (واژه ای ترکی که از اتا به معنی پدر و بیگ یعنی بزرگ است) نهاد و بدین ترتیب سلسله اتابکان لر کوچک را بنیان نهاد و جانشینانش که تعداد آنها را 24 تن ذکر کرده اند نزدیک به چهار قرن و نیم، از سال 570 تا 1006هجری قمری بر لرستان فرمانروایی نمودند. اتابکان لر کوچک توانستند موقعیت و اقتدار خود را تا اواسط دوره صفوی با گردن نهادن به یوغ فرمانروایان وقت ایران از جمله سلاطین خوارزمشاهی، مغولان، تیموریان، ترکمانان، قراقویونلو و اق قو یونلو و همچنین پادشاهان صفوی حفظ نمایند. از اتابکان لر کوچک چند تن با درایت و سیاست بودند که از آن جمله شجاع الدین خورشید موسس سلسله، حسام الدین خلیل (حدود 640 ه. ق.)، ملک عزالدین (804-750 ه. ق.) که حمله تیمور به لرستان در زمان شاه عباس اول صفوی با کشته شدن شاه وردیخان آخرین اتابک لر به پایان رسید.
لرستان در دوره والیان لرستان
بعد از انقراض سلسله اتابکان لر کوچک توسط شاه عباس اول؛ اداره حکومت لرستان به "حسین خان والی" از بستگان شاهوردیخان آخرین اتابک لر سپرده شد. زمامداری والیان از 1006 تا 1348 هجری قمری به طول انجامید و حکمرانی آنها همزمان با سلسله صفویه، افشاریه، زندیه، قاجاریه و پهلوی بود. حکومت والیان تا اوایل دوره قاجار شامل پشتکوه (ایلام) و پیشکوه (لرستان) می شد ولی از اوایل دوره قاجار تنها به پیشکوه محدود گردید. والیان لرستان از لحاظ قدرت سیاسی و استقلال به پای اتابکان نمی رسیدند؛ ولی برخی از آنها همچون "علی مردان خان" از اقتدار فوق العاده ای برخوردار بود. خدمات این سردار دلیر و نام آور لرستانی در برابر هجوم افغانها در پایان دوره صفوی و مقاومت سرسختانه او در برابر قوای عثمانی و همچنین رشادتهای فراوان وی در رکاب نادر شاه افشار جهت برقراری صلح و ثبات و دفع متجاوزان از کشور، بسیار درخور توجه و تحسین انگیز است.
مرکز حکمرانی اتابکان لر کوچک شهر خرم آباد بود. به طور کلی اتابکان لر کوچک در آبادانی، عمران و برقراری امنیت در لرستان کوشش می کردند. از این رو لرستان در دوره مذکور یکی از آبادترین و پررونق ترین ایالت های ایران محسوب می شد. این سلسله نخستین حکومت لر تباری بود که در لرستان به وجود آمد و بسیاری از ویژگی های فرهنگی و اجتماعی مردم لرستان در این دوره شکل گرفت.
لرستان در دوره قاجار و پهلوی
همان گونه که اشاره شد، تا پیش از روی کار آمدن قاجاریه تمام منطقه لرستان زیر نظر والی "حسین خان" به صورت سرزمینی نیمه مستقل اداره می شد و مرکز آن شهر خرم آباد بود. اما پس از به قدرت رسیدن قاجاریه تغییرات چشمگیری در لرستان صورت گرفت. آقا محمدخان، بانی سلسله قاجاریه، به علت کینه ای که از لرهای زندیه در دل داشت نسبت به همه لرها با دیده دشمنی می نگریست و اسباب ضعف این قوم را به هر نحوی که توانست فراهم آورد؛ چنانکه برخی از طوایف لرستان را به قزوین کوچانید. همچنین چون والیان لرستان را رقیبی خطر ناک می پنداشت در تضعیف آنها کوشید. جانشین او یعنی فتحعلی شاه به تجزیه لرستان پرداخت؛ چنانکه پشتکوه را مجزا کرد و نفوذ والیان را به همان منطقه محدود ساخت. از آن پس لرستان (پیشکوه) مستقیما زیر نظر ماموران قاجار که اغلب آنها از شاهزادگان و اطرافیان دربار بودند اداره می شد.
لرستان تا پیش از تسلط قاجارها ایالتی نسبتا آباد و یک پارچه بود؛ ولی در سایه بی تدبیری، بیداد گری و استبداد شاهزادگان و عمال قاجار که جز به دنبال سود شخصی و چپاول مال مردم نبودند، به تدریج رو به ویرانی نهاد. اقتصاد منطقه به سختی آسیب دید و هرج و مرج و ناامنی همه جا را گرفته و از میزان جمعیت کاسته گردید. بسیاری مجبور به مهاجرت گردیده و یا به زندگی کوچ نشینی روی آوردند. طوایف مختلف به جان هم افتادند و این فرایند به خصوص در اواخر دوره قاجار شدت بیشتری یافت. با سقوط سلسله قاجار و روی کار آمدن رضاخان در سال 1299 هجری شمسی، اقداماتی علیه بعضی ایالات از جمله لرستان به عمل آمد که منجر به در گیری هایی شدید بین قوای دولتی و ایلات و عشایر لرستان گردید. این درگیری ها از 1300 تا 1312 به صورت جنگ و گریز ادامه داشت. اما سرانجام عشایر لر شکست خوردند و لرستان و پشتکوه هر دو به تصرف قوای دولتی درآمدند.
استان لرستان به لحاظ دارا بودن جاذبه های مختلف گردشگری؛ از مناطق پربار کشور می باشد. تاریخ کهن این سرزمین و یادمان های به جای مانده از آن؛ مانند قلعه ها، پل ها، سنگ نوشته ها، غارهای مسکونی پیش از تاریخ، غارهای منقوش و... همگی جزء جاذبه های توریستی به شمار می روند.
منابع:
irib (dot) ir